برنامه غذایی برای دوره کات :
۶ صبح
مکمل پروتئینی، ۶ عدد سفیده تخم مرغ، ۲ پیمانه جوانه گندم، ۱ عدد موز
۹ صبح
۱ عدد تن ماهی بدون روغن
۱۲ صبح
سالاد فصل به همراه گوشت و یا ماهی بدون چربی
۳ بعد ار ظهر
مکمل پروتئینی
۶ بعد ار ظهر
سبزیجات تازه به همراه کمی گوشت مرغ یا ماهی بدون چربی
۹ بعد ار ظهر
مکمل پروتئینی، میوه و اندکی جوانه گندم
یکسری توضیحات راجع به گروه های خونی که صد در صد بدرد خواهد خورد : مطالعه کنید:
همانطور که می دانید گروههای خونی متفاوت و زیادی وجود دارد اما چهار گروه اصلی آنها عبارتند از: (A و B و AB وO )
گروه A
اساس تغذیه این گروه باید بر پایه گیاهخواری و مواد غذایی کم چربی باشد.
گروه O
این گروه باید از غذاهایی که پروتین بیشتری دارند مصرف نمایند و میزان مصرف کربوهیدراتها را کاهش دهند(مانند برنج، سیب زمینی و مواد نشاستهای و …)
گروه AB, B
و اما اشخاصی که صاحب گروه خونی B, AB هستند بهتر است از همه گروههای غذایی بطور متعادل، اعم از گوشتها و پروتینها ، سبزیجات و میوهها مصرف نمایند
یک برنامه تمرینی و غذایی برای فیتنس :
روز اول :
پرس سینه با هالتر ۴ ست: تا نهایت خستگی با وزنه نسبتا سبک نکته(تمام ست ها رو تا نهایت خستگی انجام داده سپس در انتهای هر ست ۵ ثانیه استراحت کرده و دوباره تا نهایت خستگی هالتر رو پرس کنید)
پرس بالا سینه با هالتر ۴ ست تا نهایت خستگی : مانند بالا
کراس اور ۴ ست تا نهایت خستگی : (۵ ثانیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی)
———————
پشت بازو با هالتر خوابیده رو صورت ۴ ست تا نهایت خستگی و ۵ثانیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
پشت بازو دمبل تکی خوابیده رو صورت ۴ ست مانند بالا
پشت بازو با سیمکش از بالای سر ۴ ست تا نهایت خستگی مانند بالا
——————————————–
روز دوم :
زیر بغل سیم کش از جلو ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
زیر بغل دمبل پلاور ۴ ست تا نهایت خستگی مانند بالا
زیر بغل تی بار ۴ ست تا نهایت خستگی مانند بالا
———————————————————
جلو بازو با سیمکش تکی ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
جلو بازو با هالتر لاری دست بسته ایستاده ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
جلو بازو با دمبل روی دستگاه لاری ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
ساعد ۴ ست تا نهایت خستگی
———————————————————
روز سوم :
سرشانه با هالتر ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
نشر سرشانه از جانب ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
نشر سرشانه خمیده ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
کول با هالتر + شرگز با هالتر ۱۷*۴
———————————————-
روز چهارم:
اسکوات پا با هالتر : ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
پرس پا ماکوس : ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
جلو پا با ماشین پشت پت با ماشین ۱۷*۴
ساق پا ایستاده ۴ ست تا نهایت خستگی و سپس ۵ ثتنیه استراحت و دوباره تکرار تا نهایت خستگی
——————————————————————-
نکته مهم در این برنامه تمرینی اینست که تکرار ها باید بصورت نیمه انجام شود تا فشار بصورت متوالی بر روی عضله هدف اعمال شود
نکته دیگر این که در کنار این برنامه تمرینی باید حتما از تمرینات هوازی ۳ روز در هفته استفاده شود
برنامه غذایی باید کامل و سرشار از پروتئین باشد و کربو هیدرات ها از ساعت ۶ بعد از ظهر به بعد نباید زیاد مصرف شود
از مکمل هایی مثل : پروتئین ۱۰۰% whey و آمینو اسید ۲۲۲۲ و چربی سوزها هم میتوانید در کنار این برنامه تمرینی استفاده کنید.
موضوعات مرتبط: ورزش وتمرین ، ،
برچسبها:
شرکت Dearman موتور، در حال توسعه موتوری می باشد که با هوای مایع کار می کند. این موتور هیچگونه آلودگی تولید نمی کند
در این فرآیند که به احتراق سرد معروف شده، پیستون بوسیله فشار ناشی از انبساط هوا در سیلندر تحت فشار قرار داده می شود. در این موتور هوای مایع در دمای منفی 256 درجه فارنهایت ذخیره شده و طی فرآیندی بسیار سریع به حالت گاز تبدیل می شود و به دمای محیط رسیده و در همین زمان کوتاه منبسط می شود.
به گزارش هیتنا پس از باز شدن سوپاپ های خروجی تنها هوا خارج می شود. در واقع این موتور تنها با ایجاد یک اختلاف دما در سوخت و با تکیه بر تکنولوژی های موجود عمل می کند. همانطور که می دانیم هوای مایع حاوی انرژی زیادی نمی باشد. این هوا می بایست سرد شود تا به حالت مایع برسد که این عمل خود به انرژی نیاز دارد که انرژی آن از منابع موجود بدست می آید. سپس این هوای مایع به یک تانک عایق انتقال داده می شود. بر خلاف باتری ها، این سیستم تنها به چند دقیقه زمان برای پر شدن مجدد تانک نیاز دارد و بر خلاف هیدروژن هوای مایع می تواند در فشار اتمسفر در تانک ذخیره شود. در درون تانک عایق هوای مایع تمایل دارد به آرامی تبخیر شود و به مرور زمان فقط هیدروژن مایع باقی می ماند. این احتمال می رود در صورتی که خودرو مدت طولانی در یک مکان پارک باشد سوخت مخزن آن کاهش یابد. گفته می شود شرکت Dearman هم اکنون در حال تست کردن این سیستم می باشد و باید منتظر ماند و دید تولید این موتور عملی خواهد بود یا خیر؟!
موضوعات مرتبط: دانستنی ها ، ،
برچسبها:
هرجا از بندگان صالح خدا ذکر و یادی شود و برکات آنجا نازل می شود.بندگانی که چند صباحی در این دنیای خاکی زیستند و دا من به خاکش الوده نساختند. اینان عاشقان راستین و مرواریهای درخشان و ارجمند الهی هستند که در صدف بی نام و نشان دل به عشق بازی با محبوب خویش خوش دارند .چه بسیار از این درهتی ثمین که در حیاتشان ناشناخته ملنده اند به عظمت و بزرگواری این مردان مرد و به قدم صدقشان بنگر تا ترس از وجودت رخت بر بندد و نور امید در دلت افروخته و گام هایت استوار شود، زندگی شان را مرور کن تا به تو نشان دهند که برای یک رهرو و تنها آنچه مهم است رفتن است و رفتن!
نگاه کردن به چهره همیشه زنده این ستون های استوارزمین ، فاصله را تا خدا گوشزد می کند و ورق زدن صفحات حیاتشان عزم و همت حرکت می دهد. نگاهشان نغمه ای را در گوش قلبت زمزمه می کند: که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است معرفی الگوها و شخصيتهاى بزرگ مذهبى و فرمايشات آنان ، خود نيز انسان ساز است . رفتار و گفتار آن فرزانگان ابتداء با نفس خود كه مقابله با شيطان درونى است و انقلاب را كه همان تزكيه نفس است از خود شروع كردند و حقيقتا هم پيروز گشتند و فاتح تمام و كمال گرديدند. اگر كلمه اى گفتند اثر خود را بر جان انسان گذاشت و مى گذارد! امت مسلمان ، براى تربيت اسلامى نيازمند به نشان دادن الگوى تربيتى و ارائه قهرمان و نمونه است .بر ما است كه خاطره و شرح حال مردان بزرگ و عالمان دين را كه راهيان كوى طريقت هستند پاس بداريم كه به قول قرآن كريم: لقد كان فى قصصهم عبرة لاءولى الاءلباب در سرگذشت و قصه هاى آنان عبرت و تجربه اى براى خردمندان است افرادى در يك موقعيت ويژه زمانى ، قدم در راهى مى گذارند و خود را در صف مشخصى جاى مى دهند و به نفع مكتبى قدم بر مى دارند، و تبليغ مى كنند و ثابت قدم و استوار حتى تا پاى شهادت حاضر مى شوند كه همه هستى خود را فدا مى كنند. آنها مصداق فرمايش امام على عليه السلام در دعاى كميل هستند. به درگاه خداوند عرضه مى دارد: خدايا تو را به قداست و پاكيت و به بزرگترين نام ها و صفت هايت مى خوانم و مسئلت دارم كه لحظه هاى مرا در شب و روز به ياد خويش آباد سازى و به خدمت خودت پيوسته گردانى و عملهايم را پذيرا باش تا آن كه تمامى علمها و ذكرهايم يك ذ كر شود و حال من همواره در خدمت تو باشد. اینک بعد از معرفی آیت الله سید علیرضا قدوسی یکی دیگر ازبزرگان عرصه علم را به دوستان عزیز معرفی کنیم .
۲- آیت الله ميرزا مهدي اصفهاني
|
ولادت ميرزا مهدي اصفهاني خراساني در اوايل سال ۱۳۰۳ هـ . ق، در اصفهان به دنيا آمد. پدرش ميرزا اسماعيل اصفهاني از نيكان اصفهان بود.
تحصيل وي در ۹ سالگي ساية پرمهر پدر را از دست داد، ولي همچنان به تحصيل علم ادامه داد و مقدمات، ادبيات، ف قه و اصول را در حوزة علميه اصفهان آموخت و در 12 سالگي ، براي ادامه تحصيل عازم نجف اشرف شد. وي بنا به سفارش آية الله حاج آقا رحيم ارباب، نزد آية الله العظمي سيد اسماعيل صدر (متوفا: ۱۳۳۸ هـ . ق.) رفت و زانوي شاگردي به زمين زد. سير و سلوك را فرا گرفت. محمد كاظم يزدي آموخت. و سلوك را از محضر سيد احمد كربلايي (متوفا: 1332 هـ . ق.)، شيخ محمد بهاري همداني، سيد علي قاضي و سيد جمال الدين گلپايگاني بهرهمند شد. سيد محمود شاهرودي، آية الله سيد جمال الدين گلپايگاني و چند نفر ديگر كه جمعاً بيش از هفت نفر نبودند، در اولين دورة درس خارج ميرزاي نائيني ـ كه دربارة اصول فقه بود ـ شركت ميكنند. ميشود. اين درس كه گاهي سه ساعت طول ميكشيد. نزديك به 5 سال ادامه يافت. ميرزاي اصفهاني در آن ايام، به موازات تلاشهاي علمي، به بعد عملي و اخلاقي خود نيز ادامه ميدهد و درجات سير و سلوك را نزد استاداني مانند آقا سيد احمد كربلايي به خوبي ميگذراند و مراحلي چون «معرفت نفس» و «خلع بدن»۱ (تجريد) را پشت سر ميگذارد. «عرفان» كشانده و در باب عرفان هم به بالاترين مرحلة آن دست يافت، امّا با همة اينها، دلش آرام نگرفت و اضطراب درونياش روز به روز بيشتر ميشد؛ زيرا ميديد كه مفاهيم و مصطلحات فلسفي و عرفاني (مثل وحدت وجود، چگونگي علم و ارادة، خلق از عدم محض، حدوث زماني عالم، خلقت ارواح قبل از ابدان، معاد كامل جسماني عنصري، حقيقت خلود ، حقيقت نفس، بداء و سعادت و شقاوت) با محكمات اسلامي و مباني قرآني و معارف معصومين ـ عليهم السلام ـ ـ چنان كه علامه طباطبايي در تفسير «الميزان» ج 5، 305 و 306، تصريح كردهاند ـ تطابق تامّ ندارد. نگراني روحي، او را به وادي ديگري ميكشاند؛ راه مسجد سهله را پيش ميگيرد و اشكهاي خود را بر ريگهاي مسجد سهله گسيل ميدارد. او با زمزمة «دست از طلب ندارم تا كام دل برآيد»، به حضرت مهدي (عج) توسّل كامل ميجويد و سرانجام كام دل برميآيد و ديدار معشوق نصيبش ميشود . با ارائة لوحي روشن به اين عبارت: «طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانكارنا۲ و قد اقامني الله و انا الحجة بن الحسن»۳ (چگونگی نشرف آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی (ره))، تشويق و نگراني از او زدوده ميشود، و به او القاء ميشود كه حقيقت معرفت را از كجا و چگونه بايد طلب كرد. او به سختي معتقد ميشود كه علمي كه به بركت قرآن كريم، در ليلة القدر نازل گشته، همان حقيقت «علم مصبوب»۴ است كه بايد آن را برتر از آن دانست كه در سطح انطباق با تأويل علوم بشري قرار گيرد. اين علم، علمي است الهي و بينياز از همه چيز و همه جا و همه كس. و ميزان شناختي است مستقل و جامع و برتر و بالاتر از همة ميزانها و دستگاههاي شناختي كه در تاريخ بشر عرضه گشته است. سدة چهاردهم هجري، مؤسس آن دانست، از اين طرز فكر مايه ميگيرد و شكل ميپذيرد؛ زيرا وي موفق به شناختهاي غني و مستقل در ابواب مختلف معارفِ «مبدء و معاد» و «آفاق و انفس » و «قرآن و حديث» ميگردد و به سرچشمة زلال آن رو ميآورد و از آن بهرهمند ميشود.
و در مشهد اقامت ميكند. وي از سال ۱۳۴۰ هـ . ق. تا سال ۱۳۶۵ هـ . ق. به تدريس تحقيقي خارج اصول، نشر معارف، تربيت نفوس و عقول، و دادن ديد اجتهاد ي در مسائل عقلي و معارفي و تشجيع بر اظهار نظر و داشتن درك استقلالي و انتقادي از فلسفه و عرفان پرداخت. بيشتر شاگردان ايشان از بزرگان حوزة علمية خراسان بودند كه سالها در درس آقا بزرگ حكيم شهيدي،۵ حاجي فاضل خراساني، شيخ اسدالله عارف يزدي و ديگر استادان فلسفه و عرفان، شركت كرده بودند. پيش از آوردن شرحي دربارة اين دوره از زندگاني ميرزاي اصفهاني، بايد اشاره كنيم به اجازة اجتهادي كه ميرزاي نائيني براي ايشان نوشته است؛ اجازهاي بسيار تجليل آميز، آن هم از كسي كه كمتر اجازة اجتهاد نوشته است. ميرزاي نائيني در اين اجازه، دربارة ميرزاي اصفهاني كه
۳۵ سال بيش نداشت، نوشت: المستقيمة، و النّظر الصّائب و الفكر الثّاقب، عماد العلماء و صفوة الفقهاء، و الورع التّقي و العدل الزّكي... فليحمدالله ـ سبحانه و تعالي ـ علي ما أولاة من جودة الذّهن و حسن النّظر.» در آن و مقامات بلند علمي و تحقيقي ميرزاي اصفهاني را تأييد كرده و ستودهاند. اين سه تن عبارتند از:
۱۵.سيد محمد باقر نجفي (متوفا: ۱۳۶۶ ش). ۱۲ ۱۷. ميرزا جواد آقا تهراني (متوفا: ۱۳۶۶ ش).۱۴ ۱۹. شيخ محمد رضا محقق تهراني (متوفا: ۱۳۷۳ ش). ۲۷. شيخ اسماعيل معتمد خراساني.
عقايد (معارف) و قرآن شناسي است. بهترين نسخه از اين تقريرات، نسخهاي است كه توسط ميرزاي اصفهاني تصحيح شده است. ۱۸ غاية المني و معراج القرب و اللّقاء» است. اين موضوع است كه علت اعجاز قرآن، بيشتر از هر چيز جنبة علمي قرآن در شناخت حقايق هستي، تازه بودن علم قرآني و نيز اين است كه قرآن كريم از سنخ مفاهيم و معقولاتي كه در دست بشر بود، نيست. عليهم السلام ـ لاستنباط الاحكام الشرعيّه: در روش استنباط احكام. فوت وي سپري شده بود، چاپ نشده بود. سيد محمد باقر نجفي ي زدي در سال 1395 هـ . ق. مجموعة كوچكي از آثار ايشان را كه مشتمل بر رسالههاي ابواب الهدي، مصباح الهدي، مواهب السّنّيه ، غاية المني و رسالة في الكرّ بود، چاپ و منتشر نمود، ولي افسوس كه اين چاپ با روش علمي انجام نشد و نتوانست مقام علمي و معنوي ميرزاي اصفهاني را نشان دهد! اخلاق و روحيات اخلاق نيك ميرزا مهدي اصفهاني همگان را به خود جذب مينمود. او انساني زاهد، وارسته و بسيار مهربان بود. وي احترام زيادي به سادات ميگذاشت و به كودكان سادات محبت مينمود و از آنها درخواست شفاعت ميكرد. وي زاهدانه زيست و تا آخر عمر منزل ملكي نداشت. وقتي به او گفتند: منزل شما كوچك است و عائله زياد، خوب است منزلي براي شما تهيه شود، مريدان شما دوست دارند منزلي براي شما تهيه كنند. ايشان گفت: همين منزل استيجاري براي من كافي است. اصرار ميكنند كه منزلي هست، بياييد و ببينيد. ميروند و منزل را ميبينند و ميگويد: دو روز ديگر صبر كنيد، جواب خواهم داد.
|
بعد از دو روز، ميرزا فوت ميكند و خريد منزل هم منتفي ميشود. بود و از آنها دلجويي ميكرد. ميرزا مهدي اصفهاني در زمان خفقان رضاخاني، به حاج شيخ مجتبي قزويني پيشنهاد ميدهد كه نيمي از شهرية 12 توماني آية الله نائيني را بدهد تا خداوند گشايشي فراهم فرمايد. ۲۰ وفات سرانجام ميرزا مهدي اصفهاني (خراساني) پس از عمري عبادت و طلب علم و كوششهاي بسيار براي ترويج مكتب قرآني خالص، در پرتو شميم جان پرور ولايت حضرت مهدي - عج - مهياي سفر آخرت ميشود. وي يك هفته پيش از رحلت، وصيت ميكند و امانتها را به صاحبانش بر ميگرداند. او روز پنجشنبه، پيش از رفتن به حمام مقبره كه نزديك منزل وي بود، با تمامي اهل منزل خداحافظي ميكند و از آنان حلاليت ميطلبد. سپس به حمام ميرود و بدن را شستشو ميدهد و از حمام خارج ميشود، و در محل رختكن حمام سكته ميكند و در اواخر ذي الحجه سال ۱۳۶۵ هـ . ق. از اين جهان به سراي جاويد ميشتابد. به صحن مطهر حضرت رضا ـ عليه السلام ـ آوردند، و پس از اداي مراسم، در دار الضيافه به خاك سپردند. پانوشتها ۱. ميرزا مهدي اصفهاني ميتوانست روح خود و ديگران را از بدن خارج سازد. علامه محمد رضا حكيمي به نقل از آميرزا علي اكبر معلم دامغاني فرمود: ميرزاي اصفهاني سفري به دامغان آمد و چند روزي در منزل ما بود. روزي صحبت از خلع بدن شد، درخواست كرديم نمونهاي را به ما ارائه دهد. برادرم در مجلس حاضر بود. قرار شد ايشان را خلع بدن كند و چنين كرد، و به حالت مرده در آمد. بعد روحش را برگرداند. پرسيدم: چگونه بود؟ گفت: خودم را روي رف ميديدم و بدنم را افتاده كف اطاق. من خواستم تقاضا كنم مرا هم خلع بدن كند كه مهماناني رسيدند و نشد. ش)، نگاه حوزه، شماره ۵۲ و ۵۱، ص ۱۲۲. آن علمي است كه از ناحيه معصوم ـ عليه السلام ـ به فردي عنايت ميشود. ميرزا ابوالحسن جلوه، ميرزا هاشم گيلاني اشكوري و حكيم كرمانشاهي بود. وي استاد فلسفه حوزه علميه مشهد مقدس بود. حاج شيخ مجتبي قزويني (1318 ـ 1386 هـ . ق) و شيخ غلامحسين محامي باد كوبهاي (متوفا: ۱۳۳۳ هـ . ق) كه از عالمان مكتب تفكيك بودند، سالها در درس او شركت كردند و با آمدن ميرزاي اصفهاني به مشهد، به مكتب وي پيوستند. شرح حال اين عالم فرزانه در مجله نگاه حوزه، سال اول، شماره 3، آمده است. آية الله شيخ محمد نمازي شاهرودي است. وي حافظ قرآن و محدثي متبحر و داراي تأليفات بسيار ارزنده و فراوان است. در سال ۱۲۸۳ ش، در تهران، درخانوادهاي مذهبي متولد شد و در قم. نجف و مشهد مقدس نزد ميرزا مهدي اصفهاني، حاج شيخ مجتبي قزويني و ديگر استادان حوزه به تحصيل علم پرداخت. آثارش عبارتند از 1. ميزان المطالب. 2. آيين زندگي و درسهاي اخلاق اسلامي. 3. فلسفه بشري و اسلامي. 4. عارف و صوفي چه ميگويد؟ 5. بهائي چه ميگويد؟ 6. بررسي پيرامون اسلام. بر لزوم «نقد فلسفي» اصرار ميشود و برخي از استادان فلسفه آن را مورد توجه قرار دادهاند امّا نه در حد شايسته و لازم. ر.ك: خردنامه صدرا. ۲۰. به نقل از حجت الاسلام و المسلمین مرحوم میزا علیرضا غرویُ فرزند میرزا مهدی اصفهانی. |
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
شلیل : طبیعت سر د و تر دارد
اعتقاد بر این است که شلیل یکی از قدیمی ترین میوه ها بوده و ظاهراً 2000 سال قبل در چین رشد می کرده است. تا اواخر دهه 40 شلیلها سبز کم رنگ ، دارای اندازه ای کوچک و گوشتی سفید داشته اند. گوشت آن آبدار بود اما میوه ای بسیار ترد با هسته ای کم عمر محسوب می شد. شلیل امروزه با کمک پرورش دهندگان و مدارس کشاورزی از اجدادشان فاصله بسیار زیادی گرفته اند. اکنون شلیها بسیار تطبیق پذیرند و در آشپزی کاربرد زیادی دارند.آنها چه بصورت پخته و چه خام جایگزین خوبی برایهلو هستند چون قبل از آماده سازی نیازی به کندن پوست آنها نمی باشد.
در حال حاضر بیش از 150 گونه شلیل وجود دارد که فقط از نظراندازه ، شکل ، طعم ، بافت و رنگ متفاوت هستند. انتظار می رود با معرفی دو یا گونه جدید شلیل در هر سال محبوبیت این میوه مداوم باشد.گونه های موجود شلیل پیوسته از نظر طعم بهتر و ظاهری زیبا تر و عمر طولانی تر هسته در حال ارتقا می باشند.بسیاری از گونه های جدید که شما امروزه از آنها لذت می برید شاید در 5 یا 10 سال آینده دیده نشوند.
شلیل سرشار از ویتامین های C و A و بهترین میوه برای افراد گرمازده است.
بیش از 150 گونه شلیل در دنیا وجود دارد. شلیل میوه بومی آسیاست. این میوه كه هلوی بدون كرك نامیده می شود، از خانواده هلو است و طعمی شیرین تر از هلو دارد.
شلیل در پیشگیری از بروز بسیاری از بیماری های مزمن نظیر سرطان، دیابت و بیماری های قلبی عروقی كه از مهمترین علل مرگ و میر هستند موٌثر است.
ویتامین C موجود در شلیل اثرات مفید در سلامت پوست، دندان و استخوان دارد. این میوه منبع بسیار غنی ای از بتاكاروتن است. بتاكاروتن با خاصیت آنتی اكسیدانی بسیار نیرومندی كه دارد و با ارتقای سطح ایمنی بدن از بروز بسیاری از بیماری ها جلوگیری می كند.
یكی دیگر از خواص بتاكاروتن، جلوگیری از بروز بیماری های قلبی ـ عروقی است.
فیبر دیگر تركیب قابل توجه در این میوه است كه سبب كاهش سرعت جذب برخی مواد مغذی بویژه قندها می شود و در عین حال میزان حساسیت به انسولین را نیز افزایش می دهد. مصرف شلیل می تواند در كنترل قندخون موٌثر باشد.
موضوعات مرتبط: فوایدخوراکی ها ، ،
برچسبها:
من را بگو بی گفتگو در بند چشمانت شدم
می )خوردم و( می )خوردم و هر دم پریشانت شدم
باشد جهانی پیش رو فرهاد و مجنون رو به رو
چشمم نبیند غیر تو در گیر طوفانت شدم
گفتی زخود بی خود منم شیدای عشق تو منم
جان می دهم در راه تو دلبند احسانت شدم
روزی ز بیم دشمنان گفتی نباشم در امان
بیمار و افسردم ز غم جان دادم و جانت شدم
آهسته بوسیدی مرا رسوا شدم زین ماجرا
دل کندم از شهرو دیاربی تاب و گریانت شدم
از عشق تو دل خون شدم لیلای بی مجنون شدم
هی مردم و هی مردم و بیهوده قربانت شدم
در خویشتن می سوختم از شکوه ها لب دوختم
ماندی زحالم بی خبر روزی که مهمانت شدم
مدینه ولی زاده جوشقان
موضوعات مرتبط: اشعار ، ،
برچسبها:
1- ریختن مو و آب شدن بدن
در زنان موی سر شروع به ریختن کرده و بتدریج از نمو مو کاسته می شودبطوریکه در سن بیست و پنج سالگی جز چند تار موی نخواهد داشت.
گوشت رانها آب شده و جز پوست و استخوان چیزی نخواهد ماند. وقتی به زنی که جلق زنده می نگیرید می بینید پوست بدنش در نقاط معینی چروک خورده و آثار پژمردگی در آن هویداست. مثل دختران شاداب و تروتازه نمی متنند. این زن قادر نیست کودکی سالم و با نشاطی را تحویل جامعه دهد.
2- خم شدن قامت
اشخاص مبتلی به عمل زشت جلق هرگز قامتی رعنا نمی یابند بر اثر تا ثیر این عمل کشنده بر روی اعصاب ، خوب کار نکردن غدد(اپی فیز) و (ای پنیز) قامت چندان طویل نشده، و ستون فقرات در حدود دنده های نخست کج می گردد.
این اشخاص اغلب چهره های زرد دارند و دستشان می لرزد، سست عنصر و بد اخلاقند.
3- آلت تناسلی
در زنان مخصوصا عمل جلق اثر سوئی دارد که هر گز معالجه پذیر نیست. زنانی که جلق زده اند و یا با عمل غیر طبیعی وسایل لذت آنی را فراهم کرده اند برای همیشه از نعمت فرزند محروم می مانند زیرا جلق زدن باعث منی شود آلت تناسلی از حالت عادی خارج شود و اعضاء و جوارح آن آماده جماع نباشد و چون آن لذت معمولی دست نمی دهد در نتیجه موجبات جدائی زن و شوهر را فراهم می آورد.
4- محتلم شدن
ممکن است مرد در اثر کثرت و اصرار در عمل جلق زدن غده تولید مایع منی اش خشک شده و عمل طبیعی خویش را فراموش کرده و مرد را محتلم ننماید.
در زنان جلق زدن بر طول مجرای آلت تناسلی افزوده مانع از رسیدن منی به رحم می شود و در نتیجه زن به طور طبیعی بچه دار نمی شود.
5- غدد منوی
بعید نیست منی در داخل آلت تناسلی بماند و ماندن بسیار آن تشکیل غدد منوی را بدهد که بر اثر آن زن ناچار شود هر سه ماه برای خارج کردن این غده به پزشک و جراح مراجعه کند.
بدتر از همه اینکه جلق زدن قامت زن را از حال عادی خارج کرده و پستانها را آب نموده و بصورت زشت و نفرت آوری در می آورد.
فکر کنید پستان که یکی از نقاط حساس زن و مایه زیبایی قامت است از کار افتاده و چروکیده شود چه صورتی می یابد.
6- هیستری و دیوانگی
دکتر تورت Tourette می نوسید : در طی کارخود عده زیادی از زنان را دیدم که بر اثر اعتیاد به جلق زدن دچار مرض هیستری شده بودند.
اینان چاره ایی ندارند جز آنکه باقیمانده عمر خود را در مذلت و بد بختی بسر برند و برای همیشه مورد نفرت واقع شوند.
7- فلج شدن
بدبخت آنکه بر اثر جلق شخص اراده خود را از دست بدهد و بخاطر این کار زشت و ناپسند همیشه از در دست گرفتن اراده بعضی از اعضا بدن خودمحروم باشد.
ساده ترین راه مدوا
ای خواننده عزیز اگر تو نیز دچار این عادت زشت که میتوان آن را مرضی مهلک نام نهاد شده ای و تن به اسارت داده ای اکنون این سطور را خوانده ایی و بعواقب وخیم و خطرناک آن پی برده ایی اندکی بخود نیرو بده ، کمی همت داشته با ، زنجیر های محکم بدبختی را که به دست و پای خود بسته ایی و روح خود را در قالب کرده و مانع از رشد و نمو آن شده ایی و همیشه سست و و خمود هستی و بزندگی با دیده بی اعتنایی می نگری و خود را دائما رنجور و ضعیف حس می کنی پاره کن.
بخودتلقین نما که دیگر گرد اینکار نگردی و برای یک دقیقه لذت عمری را در رنج بسر نبری در سی سالگی در مانده و علیل نشوی ، قامت رعنایت خمیده و کمانی نگردد.
بر صفحه بنویس:
((من باید این عادت زشت را ترک کنم )) و هرروز صبح بر آن بنگر و مفادش را بکاربند.
از امروز تصمیم بگیر بجای اینکار صبحا در حدود پنج دقیقه ورزش کنی، ستون فقراتت را با آب سرد مالش دهی _در تابستان داخل آب سرد شوی، بر بستری نسبتا خشن بخوابی و شب ها زود بخوابی، هنگام خواب مناظر محرک و شهوت انگیز را بیاد نیاوری. کمتر کتاب منحرف کننده مطالعه کنی و عکس های محرک را تماشا نکن.
موضوعات مرتبط: روان شناختی ، ،
برچسبها:
گلستان شدن آتش نمرود بر حضرت ابراهيم خليل(ع)
عظمت حضرت ابراهيم خليل(ع) به حدي است كه وي همواره موجب نزاع يهودي و مسيحيت و اسلام بوده است و هر يك، آن حضرت را از خود ميداند. از اينرو، خداي متعال او را مربوط به هیچ یک از ادیان ندانسته و او را مسلمان معرفی میکند. ابراهیم(ع) حتي ميان مشركان، مكاني بلند داشت و آثار وي در مكه مكرمه مورد زيارت و تقديس آنان قرار ميگرفت.
نسب حضرت ابراهيم(ع) تا حضرت آدم(ع) در تورات آمده است. نسب نامههاي تورات به كتب اسلامي نيز راه يافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذيرفته شده است. به عقيده اهل كتاب (در نتيجه جمع بندي حوادث كتاب مقدس) حضرت ابراهيم(ع) حدود 2000 سال قبل از ميلاد، يعني حدود 4000 سال پيش در شهر «اور» به دنيا آمد. به گفته تورات، او در آغاز «ابرام» يعني پدر بلندمرتبه ناميده ميشد. خداي متعال نام وي را در سن نود و نه سالگي به ابراهيم يعني پدر اقوام، تبديل كرد.
شهر اور نزديك يك قرن پيش در عراق در ساحل «فرات» از زير خاك بيرون آمد و آثار باستاني بسياري در آن جا يافت شد. به گفته تورات پدر حضرت ابراهيم(ع) كه «تارح» ناميده ميشد، پسر خود ابراهيم(ع) و همسر وي «ساره» و نوه خويش حضرت لوط(ع) را برداشت و به سرزمين «كنعان» در غرب فلسطين عزيمت كرد. آنان در بين راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر «حران» سكونت گزيدند.
اين شهر در جنوب تركيه فعلي و در مرز سوريه قرار دارد. پدر حضرت ابراهيم(ع) در تورات تارح خوانده ميشود، ولي قرآن مجيد وي را «آزر» بتپرست معرفي كرده است (انعام، 74). پدر حضرت ابراهيم(ع) در سلسله اجداد حضرت رسول اكرم(ص) قرار ميگيرد.
علماي شيعه معتقدند: همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم(ع) يكتاپرست بودهاند و به همين دليل گفتهاند: آزر، عموي آن حضرت بوده و استعمال «أب» (پدر) بجاي «عم» (عمو) در زبان عربي نادرست نیست. از آن جمله در قرآن كريم (بقره،133) چنين چيزي ديده ميشود.
تورات ميگويد: حضرت ابراهيم(ع) در 75 سالگي به امر خدا از شهر حران عازم كنعان شد. وي همسر خود ساره و برادرزادهاش حضرت لوط(ع) و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگي به كنعان رفتند و در آن جا روي كوهي در شرق «بيت ايل» خيمه زدند. حضرت ابراهيم(ع) پس از چندي در «حبرون» (الخليل امروزی) ساكن شد و تا آخر عمر در آن جا بود و اكنون مقبره خانوادگي وي در آن مكان است. حضرت لوط (ع) به شهر «سدوم» و شهرهاي مجاور آن رفت. مردم آن شهرها به سبب نافرماني و بياعتنايي به پيام وي به امر خداوند نابود شدند. اين حادثه در قرآن مجيد نيز آمده است.
دو موضوع بسيار مهم در تاريخ حضرت ابراهيم(ع) وجود دارد كه در تورات كنوني اشارهاي به آنها نشده است: يكي جريان بت شكني و به آتش افكندن وي و ديگري داستان بناي كعبه. قرآن مجيد در سورههاي انبيا و صافات، داستان بتشكني و به آتش افكندن او و تبدیل شدن آتش به گلستان را آورده است. در این ماجرا حضرت ابراهیم(ع) برای نشان دادن ناتوانی بتها آنها را شکست و تبر را بر شانة بت بزرگ گذاشت و به آنها ثابت کرد که این اشیاي بیجان لایق پرستش نیستند. «نمرود»، پادشاه اور دستور داد تا آتشی بزرگ شعلهور کنند و ابراهیم(ع) را در آن اندازند. به اذن پروردگار، آتش در برابر چشمان حیرت زدة ایشان سرد و خاموش شد و به گلستان تبدیل گردید.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
آسمونی : خواجه نصیرالدین محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی از اهالی جهرود از توابع قم بوده است که در تاریخ 15 جمادی الاول سال 597 هجری قمری ولادت یافته است. او به تحصیل دانش، علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید.
خواجه نصیرالدین طوسی ستاره درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هر شهری پا گذارد آنجا را به نور حکمت و دانش و اخلاق روشن ساخته و در آن دوره تاریک و در آن عصری که شمشیر تاتار و مغول خاندانهای کوچک و یا بزرگ را از هم پاشیده و جهانی از حملات مغولها به وحشت فرو رفته و همه در گوشه و کنار منزوی و یا فراری می شدند و بازار کسادی دانش و جوانمردی و مروت می بود و فساد حکمفرما. وجود و بروز چنین دانشمندی مایه اعجاب و اعجاز است.
در سال 672 هجری قمری خواجه نصیر با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت که بقایای کتابهای تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه ارسال دارد اما اجل مهلتش نداد و در تاریخ 18 ذی الحجه سال 672 هجری قمری در بغداد دار فانی را وداع گفت و جسدش را به کاظمین انتقال داده و در جوار امامین همامین مدفون گردید.
- منبع، پورتال آسمونی http://www.asemooni.com/event/nasir-aldin-tusi-died#ixzz3nOHF5l3u
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
یکی از معجزات حضرت موسی(علیه السلام)، عصای حضرت بود. در حالی که ساحران به دستور فرعون،مارهایی را
درآوردند که شروع به خزیدن کردند و مردم از بیم جان خود فرار می کردند، به موسی(علیه السلام) امر شد که آنچه در دست
داری بینداز. حضرت عصای خود را انداخت به امر خداوند تبدیل به اژدهایی شد که تمام مارها و آنچه را که ساحران ایجاد کرده
بودند بلعید. این اژدها آنچنان رعب و وحشتی در دل مردم ایجاد کرد که مردم از خوف جان فرار می کردند و برخی از ترس
جان باختند و مردم و ساحران فهمیدند که این کار عادی نیست بلکه یک امر الهی و آسمانی است.
«
فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبينٌ»(اعراف/107). موسي عصايي را كه در دست داشت بر زمين انداخت. تا عصا را انداخت،
عصا تبديل به اژدها شد
اطرافیان فرعون بادیدن معجزات حضرت موسی علیه السلام وحشت زده شدند و گفتند اوساحر است
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَليمٌ»(اعراف/109).
با شور مشورت تصمیم براین شد که کل ساحران کشور را جمع کرده تا برموسی غلبه کنند
اما موضوع کاملا غیر از آنچه که آنها تصور می کردند شد موسی به امر پروردگار عصایش را انداخت و سحر ساحران باطل
شد
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ»(اعراف/117).
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»(اعراف/118). حق روشن شد.
«
فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرينَ»(اعراف/11بالاخره حق پيروز است.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
شش کشور ادعا می کنند بقایای کشتی حضرت نوح علیه السلام در آنجا قرار دارد
بیشتر آدم های دنیا ماجرای حضرت نوح علیه السلام را شنیده اند و آن را باور دارند. حالا چند دهه است که این مساله ذهن اندیشمندان، زمین شناسان، باستان شناسان و علاقه مندان بسیاری را به خود مشغول کرده چرا که سال ها پیش تصاویر ماهواره ای و هوایی از قله کوه آرارات خبر از وجود فسیلی بزرگ به شکل کشتی را می داد و برخی از باستان شناسان معتقدند این، همان باقیمانده کشتی نوح پیامبر علیه السلام است، که در بعضی نیز ذکر شده که کشتی نوح علیه السلام بر قله کوه آرارات فرود می آید. در سال های اخیر شش کشور عراق، سوریه، ترکیه، آذربایجان، ایران و یمن مدعی شده بودند که کشتی نوح علیه السلام در آنجا آرام گرفته. در این میان استدلال های محققان ترک و ایرانی در مورد محل فرود آمدن کشتی نوح علیه السلام از همه قوی تر است.کشتی نوح در ترکیه
اولین بار در سال ۱۹۶۰ بود که صحبت ها و زمزمه هایی در مورد پیدا شدن کشتی نوح علیه السلام آغاز شد. یک خلبان ترکیه ای به نام ایلهان دوروپینار ماموریت داشت تا از منطقه کوه های آرارات برای موسسه ژئوفیزیک ترکیه عکسبرداری کند. در میان تصاویر هوایی که او برداشته بود، بقایای جسمی شبیه به کشتی خودنمایی می کرد؛ کشتی بزرگی که در فاصله ۲۰ کیلومتری جنوب کوه های آرارات به نظر می رسید به گل نشسته بود. این تصویر حدس و گمان ها را در مورد کشتی نوح علیه السلام قوت بخشید و نظر بسیاری از دانشمندان و باستان شناسان را به خود جلب کرد و تحقیقات گسترده ای در منطقه آغاز شد؛ اما اطلاعات زیادی به دست نیامد.
چند سال بعد، یک باستان شناس آمریکایی به نام ران ویت بار دیگر به این کشف خارق العاده علاقه نشان داد و با انجام مطالعاتی دریافت شیء مذکور دقیقا هم اندازه کشتی نوح علیه السلام است که در کتاب های دینی از آن یاد شده است؛
اما بزرگی و عظمت آن و موقعیت قرار گرفتنش در ارتفاع ۱۸۹۰ متری کوه های آرارات امکان هر تحقیقی را غیر ممکن می ساخت. تنها جابه جایی زمین و زمین لرزه می توانست این کشتی را از دل خاک و زیر گل و لای بیرون بیاورد. بخت با دانشمندان و باستان شناسان یار بود و زلزله ای در ۲۵ نوامبر ۱۹۷۸ کوه های آرارات را لرزاند و باعث شد کشتی از اعماق زمین بیرون بیاید. یکسان بودن نوشته های مذهبی و نقل قول های تاریخی نشان می داد که این، همان کشتی نوح علیه السلام است که با این عظمت در ارتفاعات آرارات به زمین نشسته. تحقیقات به مرحله جدیدی رسید و با آزمایش کربنی چوب های پیدا شده، دانشمندان دریافتند که چوب ها متعلق به ۴۸۰۰ سال قبل هستند و این، احتمال درست بودن فرضیه را بیشتر کرد و همچنین پیدا شدن فسیل فضولات و ردپای انواع حیوانات و سنگ نگاره هایی در اطراف کشتی، انگیزه تازه ای به باستان شناسان داد. ران ویت سوراخی در دیواره کشتی پیدا کرد و با استفاده از تکنولوژی رادار، توانست به داخل کشتی راه پیدا کند و با استفاده از ابزارهای مخصوص توانست به چند قطعه فسیل و موی حیوانات دست یابد. به دلیل ارتفاع و شرایط آب و هوایی، فسیل های یاد شده او در شرایط مطلوبی قرار داشتند.
محققان با مطالعات بیشتر و به وسیله دستگاه فلزیاب و رادارهای اسکنی، دریافتند که اسکلت کشتی از آهن و بدنه آن از چوب ساخته شده بود و با کمک رادار توانستند نقشه و الگوی اولیه کشتی را بازسازی کنند. آنها در جریان تحقیقات خود با نوارهایی فلزی، اسکلت آن را روی کشتی کشف شده مشخص کردند و دریافتند بر اثر فشار و برخورد با صخره ها، قسمت هایی آهنی از کشتی کج شده. استفاده بیش از حد از چوب و آهن، آن هم در آن زمان دانشمندان را به تعجب واداشت. با تحقیقات بیشتر، کشفیات جدیدی به دست آمد که بسیاری از دانشمندان و باستان شناسان را بیش از پیش قانع کرد که این همان کشتی حضرت نوح علیه السلام است. در اطراف کشتی شش تخته سنگ بزرگ و صیقلی کشف شد که هر کدام سوراخی بالای خود داشت و به نظر لنگرهای کشتی بود که هر کدام در موقعیتی مناسب برای نگه داشتن کشتی به آب انداخته شده بود. در بالای تپه نزدیک به محل قرار گرفتن کشتی کتیبه ای سنگی نیز کشف شد که قدمتی ۴۰۰۰ ساله داشت و روی آن تصاویری درج شده بود که با آیات و روایات ذکر شده در کتب دینی هماهنگی داشت. تصویر چند نفر روی یک کشتی بر فراز کوهی که در نزدیکی آن یک آتشفشان قرار داشت و دو پرنده که بر بالای کشتی در حال پرواز بودند؛ همان پرندگانی که گفته می شود حضرت نوح علیه السلام برای اطلاع از موقعیت کشتی و نزدیکی به خشکی از عرشه به پرواز درآورد. همچنین چند عدد میخ فسیل شده در بقایای کشتی کشف شد. اگرچه مطالعات همچنان ادامه دارد و گذر زمان و تبدیل شدن بیشتر اجزای کشتی به فسیل های سنگی کار تحقیقاتی را کمی دشوار کرده، اما دولت ترکیه و بسیاری از داشمندان با توجه به شواهد و ظواهر و مستندات موجود، به یقین رسیدند که این همان کشتی نوح پیامبر علیه السلام است و محلی در نزدیکی آن درست کردند که امکان بازدید برای جهانگردان و گردشگران را میسر می کند.
کشتی نوح علیه السلام در ایران
در حالی که محققان ترکیه ای، مکان لنگر انداختن کشتی را در آرارات می دانند محققی به نام دکتر علی اکبر افراسیاب پور مدعی شده که بقایای کشتی نوح علیه السلام در ایران و در رشته کوه های زاگرس قرار دارد. او با انجام تحقیقی در منطقه نهاوند و با گشت و گذار در روایات محلی به این نتیجه رسیده که «نهاوند» همان «نوح، آب بند» است که به علت کثرت استفاده به نهاوند تغییر پیدا کرده. او در مقاله ای به نام «نوح و نوحاوند» مستندات زیادی ذکر کرده که نهاوند از ساخته های نوح علیه السلام است. همچنین در این مقاله به این نکته اشاره می کند که ارتفاع همه قله های زاگرس نزدیک به هم است اما در قلب آن سلسله کوه هایی وجود دارد به نام گرین که در آنها کوهی به نام سرکشتی قرار گرفته که ۲۰۸۰ متر ارتفاع دارد. وجود چنین نامی در منطقه ای که نه دریا دارد و نه راهی که با دریا ارتباط داشته باشد، او را بر این داشت تا به مطالعه این کوه بپردازد و بر فراز کوه دو قبر پیدا کرد که به امامزاده بابای بزرگ معروف است و در فرهنگ ایرانی فقط دو پیامبر به این نام شناخته می شوند؛ یکی حضرت نوح علیه السلام و دیگری حضرت آدم علیه السلام .
او معتقد است توفان نوح علیه السلام دراین منطقه آرام گرفته و کشتی نوح علیه السلام در این نقطه به گل نشسته و می گوید در قرآن ذکر شده که کشتی نوح بر فراز کوه جودی فرود می آید. دکتر افراسیاب پور، عضو هیات علمی دانشگاه شهید رجایی تهران با تحقیقاتی گسترده درمی یابد که در اطراف این منطقه طایفه ای به نام جودی و جودکی زندگی می کردند. او همچنین از ویلکاکس، باستان شناسی صحبت می کند که فرضیه طغیان رود فرات و برپایی توفان را بیان کرده بود، توفانی که تا کوه های زاگرس بالا می آید. دکتر افراسیاب پور در سال ۷۹ مقاله اش را به انجمن نوح شناسی آمریکا می فرستد و چندی بعد سه پژوهشگر آمریکایی به ایران می آیند و همراه او به کوه های سرکشتی می روند. آنها در این منطقه فسیل ها و سنگ هایی پیدا می کنند که شبیه به حلقه های زنجیر است. پس از آن، محققان انگلیسی به منطقه پا می گذارند و چندی بعد غربی ها اعلام می کنند بقایای کشتی نوح علیه السلام در ایران یافت شده و دلایل و مدارک قاطعی برای ادعای خود دارند.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
1. کرکی در 16 رمضان 903ق. به محمد حر عاملی در دمشق اجازه نقل روایت داده است(1).
2. در 905ق. در مصر بوده است(2).
3. در 11 شوال 907ق. به حسین بن شمس الدین محمد استرآبادی اجازه نقل روایت داده است.(3)
4. در 916ق. به ایران آمده است(4).
5. در 917ق. کتاب نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت و نیز رساله جعفریه را در«مشهد طوس» نوشته است(5).
6. در 918ق. در اصفهان در دربار شاه اسماعیل حضور داشته و شاهد اعدام مخالفین اسماعیل بوده است.(6)
7. طی سال های 919ق. و 920ق. چند سفیر به ایران می آیند و کرکی در سلطانیه (در حوالی زنجان) در دیدار با سفیر عثمانی به برخی از ایرادات وی پاسخ داده است. بنابر نقل برخی از منابع، قاضی چلبی، فرستاده سلطان سلیم عثمانی(918-926ق) از شاه اسماعیل سه خرده گرفته بود. شاه برای پاسخ دادن به سؤالات وی، دستور داد کرکی را بیاورند تا به آن پرسش ها پاسخ دهد. کرکی در محل مذکور حاضر شد و به برخی از ایرادها پاسخ داد.(7)
8. در سال 924ق. به خوانساری اصفهانی در نجف اشرف اجازه نقل روایت داده است.(8)
9. در سال 926ق. به ابن ابی الجامع در نجف اشرف اجازه نقل روایت داده است.(9)
10. در سال 928ق. به احمد بن ابی الجامع عاملی و شیخ بابا در نجف اشرف اجازه نقل حدیث داده است(10).
11. در سال 929ق. به عبدالعالی استرآبادی در نجف اشرف اجازه نقل روایت داده لکن احتمال می رود در این سال به ایران نیز آمده باشد(11).
12. در سال 930ق. در عراق بوده است(12).
13. در سال 931ق. به احمد بن شمس الدین محمد بن علی خاتون عاملی در نجف اشرف اجازه روایت داده است(13).
14. در سال 933ق. وی «رسالة السجود علی التربة الحسینیة» را در نجف اشرف نوشته گرچه احتمال دارد این رساله در سال 934 به نگارش درآمده باشد.(14)
15. در سال 934ق. به شیخ علی میسی در بغداد اجازه نقل حدیث داده است.(15)
16. در سال 935ق. به نورالدین ابوالقاسم علی عاملی در نجف اشرف اجازه نقل روایت داده است.(16)
17. در سال 936ق. در حال مسافرت به «مشهد طوس» و برگشت به کاشان به سید شمس الدین اجازه نقل روایت داده است.(17)
18. در سال 937ق. به قاضی صفی الدین عیسی در اصفهان(9 رمضان) به سید شمس الدین در قم (11 ذی الحجة) و به احمد بن معین الدین خوانساری در کاشان(9 رجب) اجازه نقل روایت داده است(18).
19. در سال 939ق. به احمد بن سعدالدین استرآبادی در نجف اشرف اجازه نقل روایت داده است.(19)
20. در سال 940ق. در نجف اشرف بدرود حیات گفته است.
پینوشتها:
1. الذریعه، ج1، ص 214؛ اجازات بحار، ج105، ص 57.
2. ماضی النجف و حاضرها، ج3، ص 242؛ تاریخ کرک نوح، ص 135.
3. اجازات بحار، ج105، ص 53.
4. ریاض العلماء، ج3، ص 445.
5. رسائل کرکی، ج1، ص 136؛ امل الآمل، ص 57.
6. غلام سرور، تاریخ شاه اسماعیل صفوی، ترجمه محمدباقر آرام، ص 62.
7. عالم آرای صفوی، ص 478؛ مجله دانشکده ادبیات مشهد، شماره چهارم، سال هفتم.
8. الذریعه، ج1، ص 212.
9. ماضی النجف و حاضرها، ج3، ص 242.
10. اجازات بحار، ج105، ص 59 و 61؛ ریاض العلماء، ج3، ص 443.
11. الذریعه، ج1، ص 214؛ رسائل کرکی، ج3، ص 117.
12. ریاض العلماء، ج3، ص 444.
13. الذریعه، ج1، ص 213.
14. روضات الجنات، ج5، ص 174؛ اعیان الشیعه، ج8، ص 210؛ ماضی النجف، ج3، ص 242؛ رسائل کرکی، ج2، ص 11.
15. اجازات بحار، ج105، ص 49.
16. الذریعة، ج1، ص 215.
17. الذریعه، ج1، ص 215؛ اجازات بحار، ج105، ص 81.
18. اجازات بحار، ج105، ص 81 و 83؛ الذریعه، ج1، ص 213 و 215.
19. اجازات بحار، ج105، ص 68.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
در اين روز در سال 35 ه عثمان بن عفان بعد از محاصره خانه او توسط مسلمين در سن 81 يا 90 سالكى به دست مردى از اهل مصر كشته شد (1) مسار الشیعه ص21- 22
عثمان را بعد از كشتن از خانه اش بيرون آوردند و در يكى از مزبله هاى مدينه انداختند. جسد او متغیر شد و از هم پاشید و سگ ها یکی از پاهای او را خوردند. (2)بحارالانوار ج31 ص168
از ترس مهاجرين و انصار كسى او را دفن نمى كرد، تا بعد از سه روز با نيرنگ او را به مقبره يهوديان مدينه به نام ((حش كوكب )) بردند که مزبله ای برای قضای حاجت یا مقبره یهودیان بود و دفن کردند. . معاويه در دوران خلافتش خانه هاى بين اين قبرستان و بقيع را خراب كرد، و آن را به قبرستان مسلمين متصل كرد (3)الغدیر ج9 ص131، مروج الذهب ج2 ص341، و..
خلافت غاصبانه عثمان
عثمان بعد از عمر بن خطاب به جاى او نشست . عمر در زمان حيات خود بارها گفته بود كه بعد از من خلافت آن عثمان است ولى به ظاهر امر خلافت را به شورى گذاشت ، و آن را به گونه اى پيش بينى كرد كه سرانجامش خلافت عثمان شود.
بدعتهاى عثمان
عثمان در ايامى كه حكومت را به دست داشت خلافهاى بزرگى انجام داد:
1. منازلى وسيع و زيبا از سنگ و آجر و ساروج و دربهايى از چوبهاى هندى و خوشبو و گران قيمت ساخت . باغها و زمينها و چشمه هاى زيادى را مالك شد، و اموال بسيارى را در خزانه خود جمع آورى كرد. هنگامى كه كشته شد صد و پنجاه هزار دينار و يك ميليون در هم نزد خازن او بود. اضافه بر زمينهاى اطراف حنين كه صد هزار دينار قيمت داشت ، و گاو و گوسفند و شتر فراوانى كه از او بر جاى مانده بود (4) مروج الذهب ج2 ص341
2. به گروهى چون عبدالرحمن بن عوف و زبير بن عوام آن قدر مال و باغ و زمين داد كه آنها هم خانه هاى سنگى و آجرى و گچ كارى شده بنا كردند. فقط زبير بعد از مرگ پنجاه هزار دينار، هزار غلام و هزار اسب از خود بر جاى گذاشت (5) مروج الذهب ج2 ص341
3. عبيد الله بن عمر را به خاطر قتل سه مسلمان قصاص نكرد بعد از دفن عمر بن خطاب ، عبيد الله پسر عمو چون دسترسى به ابولؤ لؤ پيدا نكرد، بر در خانه او دختر كوچكش را كشت . هرمز عجمى مسلمان و جفينه غلام سعد بن ابى وقاص را هم كشت ، به جرم اينكه چند روز قبل از كشته شن عمر آن دو نفر را ديده بود با فيروز در حال گفتگو هستند.
سعد و قاص عبيد الله بن عمر را به زمين زد و شمشيرش را گرفت و به غلامانش دستور داد او را حبس كردند، تا امر شورى تمام شود. عثمان كه خليف شد، على بن ابى طالب (عليه السلام ) و ديگران گفتند: ((او را قصاص كن )). عثمان او را آزاد كرد و گفت : ديروز پدرش كشته شده ، امروز پسرش را بكشم ؟ من به عنوان خليفه مسلمين ، عبيد الله را بخشيدم (6) الغدیر ج9 ص260
4. حكم بن ابى العاص پدر مروان كه دشمن خدا و رسول بود با احترام به مدينه آورد. او عموى عثمان بود كه به عداوت با پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و اهل بيت (عليهم السلام ) مشهور بود. حكم به خاطر جسارتهايى كه به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نموده بود، از طرف آن حضرت به طائف تبعيد شد. بعد از شهادت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) ابوبكر و عمر شفاعت عثمان را براى حكم قبول نكردند. همين كه حكومت به دست عثمان رسيد، عموى خود حكم و مروان را با اطرافيان آنها به مدينه آورد و مخالفت صريح با امر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نمود.
ديرى نگذشت كه به جاى حكم ، ابوذر را بعد از ضرب و شتم بسيار تبعيد كرد. از سوى ديگر صد هزار درهم از اموال مسلمين را به حكم داد. همچنين خمس افريقيه را كه صد هزار دينار بود و همه مسلمين در آن شريك بودند، با فدك به مروان داد! و نيز مروان را براى وزارت و كتابت اسرار خود انتخاب كرد و حال اينكه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مروان و حكم را بارها لعنت فرموده بود (7) شفاء الثدور فی شرح زیارة العاشور ج1 ص221
5. وليد بن عقبه را كه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((اهل آتش است ))، والى كوفه كرد. وليد مردى فاسق و شارب الخمر بود و شبى تا صبح باكنيزان و مغنيه ها مشروب خورد و صبح همان حال به مسجد رفت و نماز صبح را چهار ركعت خواند و گفت : دوست داريد بيشتر بخوانم ! او در حالتى كه سجده را طول داده بود مى گفت : ((اشرب و اسقنى (8) بحارالانوارج31 ص155، تاریخ یعقوبی ج2 ص165، مروج الذهب ج2 ص343-344و...
قتل عثمان به دست مردم
آخر الامر تعداد زيادى از مردم كوفه و مصر و بصره به عنوان اعتراض نزد عثمان آمدند و چون او اوضاع را خطرناك ديد با واسطه قرار دادن امير المؤ منين (عليه السلام )، وعده داد كه به درخواست آنها عمل كند، و حكام را تعويض و حسن سيره و عدل را پيشه كند. اما هنگامى كه معترضين به شهرهاى خود باز مى گشتند، پيك مخصوص عثمان را ديدند كه از بيراهه مى رود. او را گرفتند و نامه اى از طرف عثمان ديدند كه به والى مصر نوشته است : به محض آمدن اينها، يكى را بكش ، و دست ديگرى را قطع كن ... . آنان برگشتند و افراد زيادى در مسير همراه آنها به مدينه آمدند و حدود پنجاه روز خانه او را محاصره كردند.
عثمان در ايام محاصره ، از امير المؤ منين (عليه السلام ) آب طلبيد. حضرت سه مشك آب سرد بردند، ولى آخر الاءمر معترضين به منزل او ريختند و مردى مصرى عثمان را كشت . گرچه بنى هاشم مانع شدند، و بنابر نقلى امام حسن (عليه السلام ) جراحت مختصرى برداشت و سر قنبر زخمى شد (9) مروج الذهب ج2 ص353، تاریخ دمشق ج39 ص418و...
(1) مسار الشیعه ص21- 22
(2)بحارالانوار ج31 ص168
(3)الغدیر ج9 ص131، مروج الذهب ج2 ص341، و..
(4) مروج الذهب ج2 ص 341
(5) مروج الذهب ج2 ص341
(6) الغدیر ج9 ص260
(7) شفاء الثدور فی شرح زیارة العاشور ج1 ص221
(8) بحارالانوارج31 ص155، تاریخ یعقوبی ج2 ص165، مروج الذهب ج2 ص343-344و...
(9) مروج الذهب ج2 ص353، تاریخ دمشق ج39 ص418و...
منبع: تقویم شیعه
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
عید سعید غدیر خم
واقعه غدیر حادثه ای تاریخی نیست كه در كنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یك سرزمین نیست. یك تفكر است، نشانه و رمزی است كه از تداوم خط نبوّت حكایت می كند. غدیر نقطه تلاقی كاروان رسالت با طلایه داران امامت است.
آری غدیر یك سرزمین نیست، چشمه ای است كه تا پایان هستی می جوشد، كوثری است كه فنا برنمی دارد، افقی است بی كرانه و خورشیدی است عالمتاب.
و غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شكرگزاری، روز پیام رسانی، روز تبریك و تهنیت، روز سرور و شادی و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تكمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفی راه و رهبر، روز آزمون، روز یأس دشمن و امیدواری دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزی كه پیروان واقعی مكتب حیات بخش اسلام آن را گرامی می دارند و به همدیگر تبریك می گویند.
... الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ...امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دین برای شما پسندیدم. سوره مائده آیه ۳.
● داستان غدیر خم
سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی كه تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می كردند تا این كه به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.
نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود كه ناگهان پیك وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و از جانب خدا پیام آورده كه: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نكنی رسالت او را ابلاغ نكرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد كرد» پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم كردند. ابتدا خدای را سپاس فرموده و از بدیهای نفس اماره به او پناه جست و فرمود: ای مردم بزودی من از میان شما رخت بر می بندم، آنگاه می افزاید چه كسی بر مومنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه یك سخن می گویند خدا و پیامبر داناترند.
رسول گرامی می فرماید: آیا من به شما از خودتان اولی و سزاوارتر نیستم و همگان یك صدا جواب می دهند كه چرا چنین است. آنگاه فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم یكی ثقل اكبر كه كتاب خداست و دیگری ثقل اصغر كه اهل بیت منند. مردم، بر آنان پیشی نگیرید و از آنان عقب نمانید. آنگاه دست علی (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد كه همگان او را در كنار رسول خدا دیدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم.
ای مردم هر كس كه من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست و این جمله را سه بار تكرار كرد و چنین ادامه داد: پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقی بود كه دوباره آهنگ روح بخش وحی گوش جان محمد صلی الله علیه و آله را نواخت كه: «امروز دینتان را برایتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پایان رساندم و اسلام را به عنوان دین برایتان پسندیدم» و بدین سان علی (ع) از جانب خداوند برای جانشینی پیامبر (ص) برگزیده شد.
● سندیت واقعه غدیر خم
مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر خود نام راویان حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگی ذكر كـرده اسـت:
در میان اصحاب رسول خدا (ص ) ۱۱۰ نفر، در میان تابعین ۸۴ نفر، در میان علمای قرن دوم هجری ۵۶ نفر، در میان علمای قرن سوم هجری ۹۲ نفر، در میان علمای قرن چهارم هجری ۴۳ نفر، در میان علمای قرن پنجم هجری ۲۴ نفر، در میان علمای قرن ششم هجری ۲۰ نفر، در میان علمای قرن هفتم هجری ۲۱ نفر، در میان علمای قرن هشتم هجری ۱۸ نفر، در میان علمای قرن نهم هجری ۱۶ نفر، در میان علمای قرن دهم هجری ۱۴ نفر، در میان علمای قرن یازدهم هجری ۱۲ نفر، در میان علمای قرن دوازدهم هجری ۱۳ نفر، در میان علمای قرن سیزدهم هجری ۱۲ نفر، در میان علمای قرن چهاردهم هجری ۱۹ نفر.
حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذی، «مسند احمد» و در «مستدرك» حافظ ابن عبداللّه حاكم نیشابوری به مضامین مختلف ذکر شده است.
● مفهوم عید
هیجدهم ذی الحجه روز غدیر خم را مسلمین خصوصاً شیعیان عید شمرده اند. لغویون عید را از مشتقات ماده "ع و د" به معنای بازگشت می دانند و در نوروز بازگشت حیات را به پیكر سرد گرامی می دارند، حیاتی كه در هجوم خزان به سردی می گراید و در بیداد سرمای زمستان تا مرز نیستی پیش می رود تا آنجا كه گویی هرگز نبوده است.
در مقام تطبیق این نكته با موازین مكتبی و مذهبی باید گفت عید آدمی بزرگداشت بازگشت حیات معنوی انسان است. در چنین باوری نوروز انسان روزی است كه وی به خویشتن باز گردد و گمشده اش را دریابد. مثلاً در ماه مبارك رمضان آدمی بعد از سی روز جهاد و مجاهده با نفس سركش تمام ناخالصی های وجودش را ذوب می كند تا عبودیت ناب در آن تجلی كند و آنگاه عید فطر است. پس عید اسلامی بازگشت حیات است و تعیین آن بر عهده شرع اقدس. غدیر بنا بر این تفسیر هر دو شرط را دارد یعنی هم بازگشت به خویشتن است و هم از طرف شرع مشخص شده است. غدیر بازگشت حیات دوباره اسلام است، علاوه اینكه عید غدیر تشریع هم شده است.
● در زیر به نمونه هایی از روایاتی كه غدیر را عید شمرده اند اشاره می شود :
فرات بن ابراهیم كوفی از امام صادق علیه السلام نقل می كند كه ایشان به نقل از پیامبر اكرم فرمودند :یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی ؛روز غدیر بزرگترین عید امت من است .حسن بن راشد می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: غیر از عید فطر و قربان برای مسلمانان عید دیگری هم هست؟ فرمودند: بلی و این عید از آن دو عید دیگر با فضیلت تر است .گفتم كدام روز است ؟فرمود: روز هیجدهم ماه ذی حجه عید غدیر خم .عرض كردم: قربانت شوم در آن روز چه اعمالی انجام دهیم؟ فرمودند: روزه بگیرید بر محمد و آلش صلوات بفرستید ...... یقین بدانید انبیا علیهم السلام روزی كه وصی خود را نصب می كردند امر می كردند كه آن روز را جشن بگیرند.
وقتی به سیره ائمه و پیامبر اكرم مراجعه می شود در می یابیم كه پیامبر و امیر مؤمنان و سایر ائمه با روز غدیر به عنوان یك عید برخورد كرده و مسلمانان را به تبریك و تهنیت گفتن به هم دعوت کرده اند. امام حسن علیه السلام روز عید غدیر در كوفه مهمانی بزرگی برپا می داشتند.
امام علی با فرزندان و گروهی از پیروانش بعد از نماز برای شركت در مجلس به منزل امام حسن علیه السلام می رفتند .و پس از اتمام مهمانی امام حسن علیه السلام هدایایی به مردم اعطا می فرمود .لذا این حركت امام حسن علیه السلام موجب شد مردم به روز عید غدیر عادت كنند.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها: