شيخ آقا بزرگ تهرانى
نام
: محمد محسن بن على بن محمد رضا بن محسن بن على اكبر بن باقر تهرانى
كنيه و لقب او: با عنوان شيخ آقا بزرگ تهرانى شناخته مىشود. بين مردم و در مجامع علمى به« آقا بزرگ» معروف است. اما لقب خانوادگىاش« منزوى» است و اين لقب را در سال 1350 قمرى گرفت.
خانوادهاش در تهران به« محسنى» مشهور است تا نسبت وى را به جدش حاج محسن برساند خانوادۀ ايشان علم و تجارت را يكجا جمع كرده است.
در سال 1293 هجرى قمرى مطابق 1254 شمسى به دنيا آمد و در تاريخ 1389 قمرى مطابق 1347 شمسى چشم از جهان فرو بست.
تحصيلات ابتدايى و حيات علمى
مدرسۀ نخست او همان خانوادهاش بود و كتابخانه( يا مكتبخانه) محلهاش. در محلۀ« پامنار» حروف الفباء و قرائت قرآن كريم را آموخت و از قرائت بسيارى از كتب فارسى و ديوانهاى اشعارى بهره برد و مجموعهاى از معارف دينى و ارقام هندى را فرا گرفت. در سال 1303 ه. ق در سن 10 سالگى پدرش مجلس جشنى با حضور علما برپا كرد كه در آن شيخ آقا بزرگ لباس روحانيت پوشيد و از او خواستند به فراگيرى كتاب جامع المقدمات بپردازد او در مدت 12 سال تحصيل مداوم در مدارس علوم دينى و قرآن دروس ادبيات عرب، خط، قرائت، تجويد، اصول فقه و حساب را نزد صاحبنظران اين رشتهها تحصيل كرد. اين اساتيد عبارتند از:
مولى زين العابدين محلّاتى، شيخ محمد رضا قارى، شيخ محمد حسين خراسانى، شيخ محمد باقر معزّ الدوله، ميرزا محمود قمى، ميرزا محمد تقى گرگانى، حاج شيخ على نورى ايلكانى، سيد عبد الكريم لاهيجى، حاج شيخ على نورى، ميرزا ابراهيم زنجانى
سپس به عراق مهاجرت كرد و به كسب علم نزد استادان حوزۀ علميۀ نجف پرداخت، استادانى كه از علماء بزرگ بودند: سيد بزرگوار امام محمد كاظم يزدى، رهبر مصلح مجاهد شيخ محمد كاظم خراسانى، محدث بزرگ ميرزا حسين نورى.
وى همچنين از محضر تعدادى از علماى اعلام بهره برد از جمله: شيخ محمد طه نجف، سيد مرتضى كشميرى، حاج ميرزا حسين ميرزا خليل، سيد احمد حائرى تهرانى، ميرزا محمد على چهاردهى، ميرزا محمد تقى شيرازى رهبر انقلاب بزرگ عراق( 1920)، شيخ الشريعۀ اصفهانى.
سفرها
سال 1313 ه ق( 1274 شمسى) با برادرش كربلايى محمد ابراهيم به عراق سفر كرد تا براى زيارت به عتبات مقدسه مشرّف شود. سپس در سال 1314 ه. ق به تهران بازگشت. پس از اتمام مرحلۀ« سطح» در تهران در سال 1315 عازم عراق گرديد و در نجف اشرف رحل اقامت افكند در سال 1329 ه. ق كه استادش آخوند خراسانى از دنيا رفت به سامرّا هجرت كرد تا در مجلس درس و بحث شيخ محمد تقى شيرازى حضور يابد. ايشان براى تأليف كتاب عظيمش الذريعة تا سال 1335 ه. ق( 1295 شمسى)- يعنى يك سال قبل از جنگ جهانى اول- در همانجا ماند.
در اين سال به كاظمين سفر كرد و مدت دو سال را در آنجا سپرى كرد. سپس بار ديگر به سامرّا بازگشت( در سال 1337 ه. ق) و تا سال 1354 ه. ق در آنجا ماند.
در اين سال عازم نجف اشرف گرديد و در سال 1360 به ايران بازگشت.
در سال 1365 ه. ق به زيارت قبر امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا« عليه السلام» نائل آمد. چهارمين و آخرين سفرش در سال 1382 ه. ق( 1341 شمسى) پيش آمد در سال 1364 ه. ق( 1323 شمسى) عازم بيت الله الحرام شد و بار ديگر در سال 1377 ه. ق خانۀ خدا را زيارت كرد.
در سر تا سر جهان اسلام از بيش از شصت كتابخانه بازديد كرد و بسيارى از فهرستهاى ديگر كتابخانهها را نيز خواند.
مشايخ وى در اجازۀ روايت
علماى بزرگى كه قبلا تحت عنوان تحصيلات شيخ آقا بزرگ در عراق نام برديم از جمله كسانى هستند كه وى براى روايت از ايشان كسب اجازه كرد. اسامى علماى ذيل را نيز بايد به اين فهرست افزود:
محمد على ازهَرى مكّى مالكى( رئيس مدرّسان در مسجد الحرام)، عبد الوهاب بن عبد الله شافعى( امام جماعت مسجد الحرام)، ابراهيم بن احمد حمدى( از علماء مدينۀ منوره)، عبد القادر خطيب طرابلسى( مدرس در حرم شريف)، عبد الرحمن عليش حنفى( مدرس دانشگاه الازهر)
از علماء دين و مجتهدان بزرگى كه شيخ بدانها اجازۀ روايت داد مىتوان علماء ذيل را نام برد:
سيد آقا حسين بروجردى، سيد عبد الحسين شرف الدين، سيد عبد الهادى شيرازى، سيد محمد رضا آل ياسين، شيخ محمد حسن مظفّر، سيد هبة الدين شهرستانى، سيد شهاب الدين مَرعَشى، سيد محمد صادق بحر العلوم، شيخ ميرزا محمد على اردوبادى، دكتر حسين على محفوظ
آثار مؤلف
الف) چاپ شده:
1- الذريعة الى تصانيف الشيعة
2- طبقات اعلام الشيعة
3- هدية الرازى الى المجدد الشيرازى( زندگينامه ميرزاى شيرازى)
4- حياة الشيخ الطوسى( زندگينامۀ شيخ طوسى)
5- مصفّى المقال في مصنفي علم الرجال( مصنفان علم رجال)
6- توضيح الرشاد في تاريخ حصر الاجتهاد
7- المشيخة أو الإسناد المصفّى الى آل بيت المصطفى
8- ذيل المشيخة
9- ذيل كشف الظنون
ب) آثار خطى:
1- حياة ثقة الاسلام الكلينى و شأن الكافى( زندگينامۀ شيخ كلينى و موقعيت كتاب كافى)
2- تفنيد قول العوام بقدم الكلام
3- النقد اللطيف فى نفى التحريف من القرآن الشريف( نفى هر گونه تحريف در قرآن)
4- ضياء المفازات فى طرق مشايخ الاجازات
5- اجازات الرواية و الوراثة فى القرون الاخيرة الثلاثة( اجازههاى نقل روايت و وراثت در سه قرن اخير)
6- البدور الباهرة
7- وقعة الطف الخالدة( واقعۀ جاودان طف)
8- المجموعة الرجالية و التاريخية( مجموعۀ رجالى و تاريخى)
9- منظومة فى العقائد( منظومهاى در اعتقادات)
10- تقرير محاضرات الشيخ الآخوند الخراسانى( تقرير درسهاى آخوند خراسانى)
11- تقرير محاضرات الاستاذ شيخ الشريعة الاصفهانى( تقرير درسهاى شيخ الشريعۀ اصفهانى)
12- تلخيص زاد المساكين
13- ترجمة« العقيدة الاسلامية»
14- تعريف الانام بحقيقة المدنية و الاسلام( معرفى حقيقت تمدن و اسلام به مردم)
15- شجرة السبطين
16- الظليله فى انساب بعض البيوتات الجليله
17- نزهة البصر فى فهرست نسمة السحر
18- الياقوت المزدهر فى تلخيص« رياض الفكر»
19- محصول مطلع البدور
20- الدر النفيس فى تلخيص رجال التأسيس
21- حاشية على اّٰمَل الآمِل
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
آسمونی : پنجم مهر ماه مصادف با سالروز شکست حصر آبادان است؛ روزی که رزمندگان اسلام ، پیرو فرمان تاریخی امام خمینی (ره) که فرمودند «حصر آبادان باید شکسته شود» با تلاش و ایمان توانستند، آبادان را از چنگال نیروهای بعثی در آورند. آبادان در هشتم آبان ماه سال 1359 یعنی زمانی که 39 روز از حمله رژیم بعث عراق به ایران می گذشت ، با تلاش نیروهای بعثی برای تصرف این شهر روبه رو بود.درست زمانی که حدود یک هفته از تلاش نیروهای بعثی برای تصرف آبادان می گذشت، حضرت امام خمینی (ره) خطاب به نیروهای مسلح فرمودند که «حصر آبادان باید شکسته شود». عراقیها برای تصرف آبادان در هشتم آبان ماه 1359 در منطقه ذوالفقاری، بر روی رودخانه «بهمنشیر» پل شناور نصب کردند و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود وارد آبادان شدند. نیروهای عراقی به این دلیل منطقه «ذوالفقاری» را برای ورود به آبادان انتخاب کرده بودند که با استفاده از پوشش نخلستانها بتوانند از دید رزمندگان اسلام دور بمانند و به راحتی وارد شهر شوند. با چنین وضعیتی، آبادان در یک محاصره 330 درجهای قرار میگرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر میتوانست آن را با خطر جدی روبهرو کند. با گذشت از روی رودخانه بهمنشیر ، نیروهای بعثی فکر می کردند که آبادان را برای همیشه از آن خود کرده اند اما در پی دستور امام (ره) یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته تاریخ دفاع مقدس رقم خورد، و آن عملیات ثامن الائمه بود.از نظر کارشناسان، عملیات ثامن الائمه نقطه عطف و مبدا آغاز راهبرد مرحله دوم جنگ محسوب می شود و یکی از نقاط اعتماد به نفس در راهبرد مرحله دوم، عملیات ثامن الائمه (ع) بود که حلقه واسط و مبدا تحول به شمار میرفت.
- منبع، پورتال آسمونی http://www.asemooni.com/event/abadan-failures-in-operation-thamen#ixzz3murdkl4
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
حاج ميرزا محمد باقر فرزند احمد و نوه ميرزا محمدحسن آشتياني از رهبران نهضت تنباکو، در سال 1323 ق در تهران به دنيا آمد. پس از طي دروس مقدماتي در تهران ، راهي نجف اشرف شد و از محضر حضرات آيات ضياءالدين عراقي، سيدابوالحسن اصفهاني و ميرزاي ناييني بهره جست. پس از سالياني به تهران مراجعت نمود و در مدرسه مروي به تدريس پرداخت. آثار متعددي از اين عالم گرانقدر برجاي مانده که کتاب الصوم، رساله در زکات فطر، کتاب قضاء و ... از آن جمله اند.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
در این روز امیرالمؤمنین علیه السلام به تعلیم پیامبر صلی الله علیه واله دعای شریف صباح را به دست مبارک خود نوشتند(1)
2.افشاء سر ولایت توسط عایشه
در این روز در سال دهم هجرت در حجة الوداع پیامبر صلی الله علیه واله به حفصه سری را بیان فرمود و به او تذکر داد که اگر این سرّ را با کسی بازگو کنی ، لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم بر تو باد.
حفصه بلافاصله آن را به عایشه گفت. (2) عایشه هم آن را به ابوبکر بازگو کرد و ابوبکر هم عمر را در جریان قرار داد . کار به جایی رسید که آن چهار زن و مرد تصمیم گرفتندپیامبر صلی الله علیه واله را مسموم کنند.
جبرئیل پیامبر صلی الله علیه واله را با خبر کرد و آن حضرت آنها را از توطئه و افشاء سرّ خبر داد . سپس حفصه را طلاق دادند ، ولی بعداً به اصرار بعضی رجوع فرمودند و آیات سورۀ تحریم نازل شد. (وَ نَبَّأَنِیَ العَلیمُ اِذ أَسَرَّ النَّبِیُّ اِلی بَعضِ اَزواجِهّ حَدیثاً فَلَمّا نَبَّأَت بِهّ وَ أَظهَرَهُ اللهُ عَلَیهِ عَرَّفَ بَعضَهُ وَ أَعرَضَ عَن بَعضٍ فَلَمّا نَبَّأَها بِهّ قالَت مَن أَنبَأَکَ هذا قالَ الخَبیرُ. اِن تَتوبا اِلَی اللهِ فَقَد صَغَت قُلُوبُکُما وَاِن تَظاهَرا عَلَیهِ فَاِنَّ اللهَ هُوَ مَولاهُ وَ جِبریلُ وَ صالِحُ المُؤمِنینَ وَ المَلائِکَظُ بَعدَ ذلِکَ ظَهیرٌ.(3 ).
این دو زن چه کرده بودند که خداوند در سورۀ تحریم آنها را به زن نوح و لوط علیهما السلام تشبیه نموده است؟!( ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَروا امرَأَةَ نوحٍ وَ امرَأَةَ لوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَینِ مِن عِبادِنا صالِحَینِ فَخانَتا هُما فَلَم یُغنِیا مِنَ اللهِ وَ قیلَ ادخُلا النارَ مَعَ الّداخِلینَ.(4) . (5) در آخر آیۀ 4 این سوره آمده است : اگر شما دو زن یاور هم شوید برای قتل حضرت ، خداوند و جبرئیل و صالح المؤمنین – یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام – و ملائکه یاور پیامبر صلی الله علیه واله هستند. (6.)
" تظاهرا" در آیۀ شریفه خطاب به عایشه و حفصه است ، و معنایش این است که آنان تعاون بر اذیت پیامبر صلی الله علیه واله نموده سرّ آن حضرت را فاش کردند و زنان آن حضرت را اذیت نمودند. ( 7)عمر می گوید : مراد از این دو زن در اذیت پیامبر صلی الله علیه واله هم پیمان بودند عایشه و حفصه است.(8)
1. بحار الانوار : ج 91 ص 247 .
2. وقایع الشهور : ص 229 . تفسیر قرطبی : ج 5 ص 172 .
3. سورۀ تحریم : آیات 3 و4
4. سورۀ تحریم : آیۀ 10
5.ریاحین الشریعة : ج 2 ص 382 – 383 . به نقل از تفسیر خازن بغدادی ، فخر رازی ، زمخشری . بحار الانوار :ج 22 ص 233 .
6.تفسیر برهان : ج 4 ص 352 – 353 . بحار الانوار : ج 22 ص 228 – 231
7. ریاحین الشریعة : ج 2 ص 382 – 383 . به نقل از تفسیر خازن بغدادی ، فخر رازی ، زمخشری
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
ده سال پیش در چنین روزی ؛ آغاز تهاجم نظامی آمریکا به مردم مظلوم افغانستان به بهانه ی واهی مبارزه با تروریسم 25 سپتامبر سال 2001 میلادی
سپتامبر سال 2001 میلادی مصادف است با تهاجم آمریکا به کشور افغانستان. پس از حادثه 11 سپتامبر دولت آمریکا لشگر عظیمی را به بهانه ی مبارزه با تروریسم و یافتن «بن لادن» رهبر شبكه «القاعده» به عنوان مظنون اصلی عملیات تروریستی آمریكا و مقابله با گروه طالبان به افغانستان گسیل داشت. اما آنچه مسلم است طرح حمله نظامی به افغانستان پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در دست بررسی و اجرا بوده است. حادثه 11 سپتامبر و ارتباط دادن آن به گروه القاعده و مبارزه با آن؛ تنها بهانه ای بود برای آمریکا تا با شعار مبارزه با تروریسم ؛ پا را فراتر گذاشته و ادعای رهبرِی جهان را با استفاده از نیروی نظامی خود مطرح کند ؛ تا بدین وسیله راحت تر جهان را به سوی نظام تک قطبی ببرد. در واقع افغانستان قربانی اول تثبیت نظام تک قطبی جهانی آمریکا بشمار میرود.
شهرهای بی دفاع و ملت مظلوم افغانستان را آماج حملات سنگین و بی رحمانه خود قرار داد كه در نتیجه آن، شمار زیادی از مردم بی پناه این كشور در مراحل مختلف عملیات نظامی آمریكا از بین رفتند
ملت مظلوم افغانستان که تازه طعم رهایی از استبداد را چشیده بودند بار دیگر با مستبدانی همچون طالبان و نظامیان آمریکا روبرو شدند. و کشورهایی همچون استعمار پیر با پیوستن به آمریکا خواسته یا نا خواسته راه را برای دولتمردان این کشور و مردانی که در پس آن نهفته اند هموار کردند. دولت جنگ طلب آمریكا بی اعتنا به مخالفت های جهانی نسبت به سیاست های جنگ طلبانه اش، به همراهی این متحد اروپائی اش انگلیس، شهرهای بی دفاع و ملت مظلوم افغانستان را آماج حملات سنگین و بی رحمانه خود قرار داد كه در نتیجه آن، شمار زیادی از مردم بی پناه این كشور در مراحل مختلف عملیات نظامی آمریكا از بین رفتند. پیامد این سیاست دو سال بعد یعنی سال 2003، تجاوز به کشور مسلمان نشین دیگر یعنی عراق و اشغال آن بود.
در واقع رژیم آمریكا برای تسلط بر جریان حیاتی نفت و غارت باقی مانده ی منابع نفتی و حضور موثر در كشورهای خاورمیانه جان هزاران مرد و زن بی گناه را بخطر انداخت.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند ملت افغانستان فقط به این دلیل در طول یكسال و چند ماه، بمبها و سلاحهای كشتار جمعی آمریكا و انگلیس ونیز دخالت و حضور اهانت بار و اشغالگرانه ی آنان را بر جسم و جان خود لمس كردند. در حال حاضر بر طبق نظر خود دولتمردان آمریکا دولت این کشور تبدیل به منفورترین دولت در نزد مسلمانان جهان شده است. طمع ورزی این شبكه ی استكباری و ضد بشریت، حد و مرز نمی شناسد، شك نیست كه آمریكا و متحدانش ناكام خواهند شد و دنیا یكبار دیگر شاهد سقوط یك امپراطوری قدرتمند ولی مست خواهد بود.به شرط آنکه امت اسلامی ـ چه دولتها و چه ملتها ـ بموقع و خردمندانه و شجاعانه تصمیم بگیرند.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
سالگرد درگذشت عالم عارف میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
سالگرد در گذشت عالم عارف میرزا جوادآقا ملکی تبریزی(۱۳۴۲ق)
زندگینامه
آیت الله فهری در مورد زندگی آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی نقل می کنند :
یکی از مردان پیشتاز این راه مرحوم عارف بالله آیة الله حاج میرزا جواد ملکی ـ قدس الله نفسه الزکیه ـ است که در این میدان گوی سبقت از همگان ربود.
این مرد بزرگ با اینکه در مقام عرفان مقامی بس والا دارد و از اعظم فقهای « صائنا" لنفسه، حافظا" لذینه، مخالفا" لهواه و مطیعا" لامر مولاه» به شمار می آید .
اوایل عمر شریفش و دوران شباب را در نجف اشرف در مجلس درس اساتید بزرگ حاضر شده و استادش در « فقه» ، مرحوم آیة الله رضا همدانی و در « اصول » ، علامه ملا محمد کاظم خراسانی و در « عرفان و اخلاق و سلوک» ، آیة الله آخوند ملا حسینقلی همدانی ـ رضوان الله علیهم اجمعین ـ بوده است.
سال تولد ایشان در دست نیست ولی از کتابی در « فقه » که یکی از فضلای معاصر به آن دست یافته و از مؤلفات ایشان و در پایان آن نوشته شده معلوم می شود که به سال ۱۳۱۲ هـ . ق مؤلف در عنفوان جوانی بوده است.
به هر حال ؛ ایشان در حدود سال ۱۳۲۱ هجری قمری به ایران آمده و در زادگاه و موطن اصلی اش تبریز به ترویج و تهذیب پرداخت و در اوایل مشروطه به سال ۱۳۲۹ هجری قمری به خاطر نامساعد بودن اوضاع تبریز به قم هجرت فرمود و در قم به ارشاد سالکان و تربیت مستعدان مشغول بود تا آنکه مرحوم آیة الله العظمی شیخ عبدالکریم حایری یزدی در سال ۱۳۴۰ هـ . ق از اراک به قم تشریف آورده و به اصرار مرحوم مجاهد شیخ محمد تقی بافقی که از دوستان مرحوم ملکی بوده و پس از استخاره و آمدن آیة شریفه ( وأتونی بأهلکم أجمعین) [ سورة یوسف (۱۲)، آیه ۹۳؛ یعنی همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید]، تصمیم به ماندن در قم و تأسیس حوزه علمی فعلی را می گیرد و دوستان و شاگردان آیة الله حایری نیز که در اراک بودند به قم مهاجرت می کنند.
مرحوم حاج شیخ عباس تهرانی نیز که جزء مهاجرین بودند در قم به جمع مرحوم ملکی و بافقی می پیوندد و کانونی از اخلاق و تهذیب نفس تشکیل می دهند که ثمرات ارزنده ای داشته و افراد شایسته ای تربیت یافته اند.
مرحوم ملکی، درس فقهی داشته اند که عنوانش « مفاتیح الشرایع فی الفقه» مرحوم فیض کاشانی بوده و نیز دو مجلس اخلاق داشته: یکی در منزل برای خواص بوده و دیگری در مدرسه فیضیه برای عموم که جمعی از بازاریان قم نیز در آن درس شرکت داشته اند.
نماز جماعت را در بالای سر حضرت معصومه علیها السلام اقامه می کرده و امام خمینی – ره – در نماز جماعت ایشان و در درس اخلاق که در منزل برای خواص می گفته، حاضر می شدند.
مرحوم حجة الاسلام شیخ مهدی حکمی قمی می فرمودند:
از ثمره مشروطه که خدا به ما عطا فرمود این بود که وسیله شد حاج میرزا جواد آقا در قم ساکن شود.اثر موعظه استاد
آیت الله سید حسین فاطمی قمی نقل می کنند :
معصوم علیه السلام فرمود: موعظه چون از قلب بیرون آید داخل قلب می شود و اگر مجرد زبان شد از گوش تجاوز نمی کند.
مواعظ ایشان ـ طاب ثراه ـ چنان بود که گویی آتش در دل جُلساء مشتعل می نمود، چنان بود که گویا انسان را از این نشئه خارج و به عالم دیگری داخل می کند، ولی چون از مجلس ایشان خارج می شدیم با هر یک از مجلسیان آن مرحوم تماس می گرفتم باز همان حال غفلت در او بازگشت کرده بود؛ از بعد ایشان پیوسته آرزوی یک چنین مجلسی را دارم و به دست نمی آورم.مراتب حب جاه
از فرمایشات مرحوم ملکی ـ رحمة الله علیه ـ این بود که فرمودند:
در مجلس استادم جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی مذاکره حب جاه شد.
من عرض کردم: بحمدالله من حب جاه ندارم!؟
[ آخوند همدانی] رو کرد به مرحوم حاج شیخ کاظم و فرمود:
ببین میرزا جواد چه می گوید؟!
این مطلب گذشت تا موقعی که عده ای از ملکی های تبریز آمدند به زیارت کربلا، بر من ظاهر شد که معاشرتم با آنها همه ناشی از حب جاه است!اثر سخنان میرزا جواد آقا
خطیب محترم استاد فاطمی نیا تبریزی در کنگره بانو اصفهانی، فرمودند:
« در مورد جمال السالکین، آیة الله آقا میرزا جواد آقای تبریزی می نویسند که وقتی در مجلسی می نشست می فرمود:
ای مردم! یکی از نام های خدا « غفار» است! همین را که می گفت، چند نفر غش می کردند و آنان را از مجلس بیرون می بردند!
آیة الله شیخ علی پناه اشتهاردی هم فرمودند: میرزا جواد آقا تبریزی در مدرسه فیضیه درس اخلاق داشت و آن چنان تأثیر آتشین بر دل ها می گذاشت که در درسش از اثر صحبت ایشان، غش می کردند و بی هوش می شدند.
روزی به میرزا جواد آقا عرض کردند که تأثیر صحبت شما چنان است که یکی از تجار در این جلسه حضور داشته بی هوش بر زمین افتاده است!
فرموده بودند: این که چیزی نیست مولایشان امیرالمؤمنین همیشه از خوف خدا چنین حالتی بهش دست می داد!مقام میرزا جواد آقا
حجت الاسلام فاطمی نیا می فرمودند :
… اینها حیف است، اینها سینه به سینه است، اگر ناقلش مثل من بیافتد و بمیرد دیگر کسی پیدا نمی شود بگوید، هی منتظر شوی که رادیو خواهد گفت، یا تلویزیون. دیگر تمام شد!
… آقا شیخ محمد حسین بهاری خودش به من فرمود که آقا میرزا جواد آقا تبریزی ـ رضوان الله علیه ـ روی منبر نشسته بود و من پای درس ایشان بودم.
شیخ محمد حسین تا سه چهار سال پیش زنده بود خیلی مرد بزرگی
بود منتهی دیگر چون آسم شدیدی داشت آن هم در یک گوشه شهرستان! ایشان مجهول القدر مانده بود…
ایشان می فرمود جوان بودم میرزا جواد آقا روی منبر درس می گفت، می گوید یک دفعه دیدم این دو چشم های نورانی را متوجه ما کرد گفت: اهل کجایی؟ ـ من خلاصه عرض می کنم ـ گفتم: اهل بهار!
تا گفتم اهل بهار، به پُری صورتش اشک ریخت!
سپس گفت: شیخ محمد بهاری، قبرش زیارتگاه شده یا نه؟ قبر شیخ محمد مزار شده یا نه؟
بعد گفت: ان شاء الله من در پنجشنبه هفته آینده مهمان ایشان هستم! ـ یا گفت: به او ملحِق می شوم ـ این حرفی که می زد مثل اینکه پنجشنبه بوده می فرمود: پنجشنبه آینده!
یک شاگردی داشت آن شاگرد بی قرار شد، گریه کرد، آمد خودش دست به
ضریح حضرت معصومه علیها السلام شد.
گفتیم: چه خبر است؟ والله! من این آقا را می شناسم اینکه گفت: من پنجشنبه آینده مهمان شیخ محمد بهاری هستم، دیگر تمام شد!
گفتیم: حالا امام نیست، پیامبر نیست که حرفش را این قدر زود باور می کنید. حالا که آقا میرزا جواد آقا سر حال است.
به هر حال، گفت: پنجشنبه آینده جنازه آقا میرزا جواد آقا تبریزی تشییع شد.
مهم این است که ایشان می گفت:
طلبه های دارالشفاء، فیضیه و جاهای دیگر، ـ ببینید اینها مهم است، قریب به دویست و پنجاه طلبه، قریب به دویست و پنجاه طلبه!! – از حوزه علمیه خواب دیده بودند صبح که پا شده بودند برای نماز، به همدیگر می گفتند: خواب دیدیدم! یک الف این خواب ها با هم فرقی نداشت. خیلی حرف است! ۲۵۰ نفر خواب ببینند یک الف هم با هم فرق نداشته باشد!!
خلاصه؛ که در شب پنجشنبه خواب دیده بودند که جنازه آقا میرزا جواد آقا تبریزی روی تابوت حرکت می کند، حضرت سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم جلوی جنازه حرکت می کند!سلیقه معنوی میرزا جواد آقای تبریزی
مرحوم میرزا عبدالله شالچی تبریزی می فرماید:
… مرحوم استادم حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی که هم مجتهد در فقه بود و رساله عملیه داشت و هم در معارف اسلامی صاحب نظر، دستوراتی می دادند که انسان در خوردن، خوابیدن، نشستن، صحبت و عمل کردن چگونه رفتار کند. یکی از دستورات ایشان این بود که :
انسان نباید معصیت کند.
خوش سلیقگی را ببینید آقا! این عالمی است که خوش سلیقه است و پیروانش را به راه راست هدایت می کند. اولین دستوری که می دهد این است که انسان نباید معصیت کند. می فرمود:
انسان در خوردن نباید به قدری نخورد که ضعف پیدا کند و نه به قدری بخورد که کسل شود و از اطاعت باز بماند. ایشان به شب خیزی خیلی اهمیت می داد.استفاده از مقبره استاد
مرحوم شالچی تبریزی می فرمود :
ایشان اینجا در قم بودند و فوت شدند. قبرشان هم در شیخان است. من حالا هم از قبرش استفاده می کنم. بروید سر قبرش، فاتحه بخوانید، حوائجتان را هم بخواهید. گمان می کنم که نتیجه بگیرید.
من حالا هم گاهی شده است که عرضی داشته باشم می روم سر قبر ایشان و نتیجه می گیرم. خواب
هم می بینم و استفاده می کنم.دید ملکوتی
استاد شالچی تبریزی می فرمود :
« یکی از روزها صبح پس از نماز برای شرکت در جلسه اخلاق میرزا جواد آقا به فیضیه رفتم.
استاد به من فرمودند: میرزا عبدالله چه می بینی؟!
این صحبت استاد گویا خود تصرفی بود که آن بزرگ در جان من کرد و حجاب ملکوت از برابر چهره ام برداشته شد.
دیدم اشخاصی را که در فیضیه هستند و در ظاهر می بینم، اما باطن آنان را نیز مشاهده می کنم به صورت های گوناگون اند!
بار دیگر فرمودند: فلانی چه می بینی؟ و من چون توجه کردم دریافتم ارواح مؤمنین روی صحن مدرسه فیضیه دور هم نشسته اند و با هم مذاکره می کنند!
پس از آن استاد به من فرمودند: میرزا عبدالله فکر نکنی اینها مقاماتی است و به جایی رسیده ای؟! اینها در برابر آنچه در سیر و سلوک و تقرب الی الله به سالک می دهند هیچ است.»تسلیم به قضای الهی
حاج آقا شالچی فرمودند:
« روزی همراه استادم مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی قدم می زدیم که ایشان در جایی نشستند و مشغول خواندن چیزی شدند.
ما احساس کردیم ایشان مشغول فاتحه خوانی هستند و در عین حال قبری را هم آنجا نیافتیم! از ایشان سؤال کردیم: آیا قبر بزرگی در اینجاست که مشخص نیست و ما نمی دانیم؟
ایشان با لبخندی گذشتند. ما فهمیدیم که ایشان مایل به جواب گفتن نیستند. پس از این ماجرا، هفته بعد فرزند ایشان فوت کرد و در همانجا دفن گردید و معلوم شد که مرحوم ملکی خبر این حادثه را از قبل می دانستند!»تشکر از واسطه فیض الهی
آیت الله سید احمد فهری زنجانی نقل می کنند :
دوستی داشتم به نام مرحوم سرهنگ محمود مجتهدی که درک محضر ایشان را کرده بود و نیز از انفاس او بهره ای داشت، او می گفت:
روزی پس از پایان درس، عازم حجره یکی از طلبه ها که در مدرسه دارالشفاء بود، گردید و من نیز در خدمتش بودم ، به حجره آن طلبه وارد شد و مراسم احترام معمول گردید و پس از اندکی جلوس ، برخاسته و حجره را ترک گفتند و چون منظور از این دیدار را پرسیدم ، فرمود:
شب گذشته به هنگام سحر، فیوضاتی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیه خودم نیست و چون توجه کردم دیدم که این آقای طلبه به تهجد برخاسته و در نماز شب اش به من دعا می کند و این فیوضات اثر دعای اوست، این بود که به عنوان سپاسگزاری از عنایتش، به دیدار او رفتم!ارتحال
از قول آیت الله فهری نقل شده :
همچنین شنیدم از زاهد عابد مرحوم حسین فاطمی قمی که از دوستان مرحوم ملکی بود که فرمود: از مسجد جمکران بازگشتم. در منزل به من گفتند که آقای حاج میرزا جواد جویای حال تو شده است.
[ آقای فاطمی] فرمود: من با سابقه کسالتی که از ایشان داشتم با عجله به خدمتش رفتم ( و به گمانم فرمود عصر جمعه بود) دیدم ایشان استحمام کرده خضاب بسته و پاک و پاکیزه در بستر بیماری افتاده و آماده ادای نماز ظهر و عصر است.
در میان بستر شروع به گفتن اذان و اقامه کرد و دعای تکبیرات افتتاحیه را خواند و همین که به تکبیرة الاحرام رسید و گفت: الله اکبر! روح مقدسش از بدن اقدسش به عالم قدس پرواز کرد.
این واقعه به سال ۱۳۴۳ هجری قمری بود. پیکر پاکش پس از تجهیز در شیخان قم به خاک سپرده شد .
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
روز دهم ماه قمری ذی الحجه، مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که به یاد ابراهیم و فرزندش اسماعیل، توسط بسیاری از مسلمانان جشن گرفته میشود.عید قربان که از جمله تعطیلات رسمی مسلمانان است، از یک تا چهار روز جشن گرفته میشود و در طی آن مردم با پوشیدن بهترین پوشاک خود، پس از انجام عبادات، به دید و بازدید و جشن و سرور میپردازند.
البته برگزار کردن مراسم قربانی در این عید بر همه واجب نیست و تنها بر زائران کعبه در مراسم حج واجب است، اما بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را قربانی کرده و گوشت آنرا بین همسایگان و مستمندان تقسیم میکنند.
بقیه در ادامه مطلب…
حاجیان در این روز پس از به پایان رساندن مناسک حج، حیوانی را ذبح میکنند و پس از قربانی آنچه بر آنان در حال احرام، حرام شده بود – مانند نگاه کردن در آینه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو -، حلال میگردد و با توجه به اینکه حج، یکی از عبادتهای بسیار مهم در اسلام است، توانایی به انجام رساندن آن نیز برای هر مسلمانی بسیار شادی آور است، در نتیجه، روزی که پس از انجام وظایف سنگین حج، به عنوان جایزه الهی و اتمام احرام پیش میآید را عید میدانند.
همچنین در روایتهای مکرری نقل شده که در روز عید قربان، قربانی کنید تا گرسنگان و بیچارگان نیز به خوراک برسند.
ریشه عید قربان
عید قربان ریشه در دوران قبل از تاریخ بشر دارد. انسان اولیه که از فهم طبیعت عاجز است، برای به دست اوردن ترحم خدایان دست به قربانی کردن حیوانات و انسانها میزند. این سنت در اسلام نیز پذیرفته شده است.در روایات مختلف دینی آمده است که ابراهیم در سن بالا دارای فرزندی شد که او را اسماعیل نام نهاد و برایش بسیار عزیز و گرامی بود. اما مدتها بعد، هنگامی که اسماعیل به سنین نوجوانی رسیده بود، فرمان الهی چندین بار در خواب به ابراهیم نازل شد و بدون ذکر هیچ دلیلی به او دستور داده شد تا اسماعیل را قربانی کند.او پس از کشمکشهای فراوان درونی، در نهایت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر میروند و ابراهیم آماده سر بریدن فرزند محبوب خود میشود. اما به هنگام انجام قربانی اسماعیل خداوند که او را سربلند در امتحان مییابد، گوسفندی را برای انجام ذبح به نزد ابراهیم میفرستد.
این ایثار و عشق پیامبر به انجام فرمان خدا، فریضهای برای حجاج میگردد تا در این روز قربانی کنند و از این طریق برای یتیمان و تهیدستان خوراکی فراهم سازند. دراین روز همچنین مستحب است که نماز عید قربان برپا گردد. نماز عید قربان باید در فاصله زمانی طلوع آفتاب روز عید تا ظهر خوانده شود و شامل دو رکعت است.
کرپنها، همان روحانیان دین “مهر” بودهاند و به دلیل قربانی کردن “گاو” از سوی ایشان، واژهٔ “قربانی” نیز از همینان برگرفته شده .
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
روز نهم ذيالحجه روز عرفه و از اعياد عظيمه است، هرچند به اسم عيد ناميده نشده و روزي است که حق تعالي بندگان خويش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مؤيد جود و احسان خود را براي ايشان گسترانيده و شيطان در اين روز خوار و حقيرتر و راندهتر و در خشمناکترين اوقات خواهد بود.
روايت شده که حضرت امام زينالعابدين ـ عليهالسلام ـ شنيد در روز عرفه صداي سائلي را که از مردم سؤال مينمود. فرمود: واي بر تو. آيا از غير خدا سؤال ميکني در اين روز و حال آنکه اميد ميرود در اين روز براي بچّههاي در شکم آنکه فضل خدا شامل آنها شود و سعيد شوند و از براي اين روز اعمال چند است:
اول: غسل
دوّم: زيارت امام حسين ـ عليهالسلام ـ که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است و احاديث در کثرت فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز متواتر است و اگر کسي توفيق يابد که در اين روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسي که در عرفات باشد نيست، بلکه زياده و مقدّم است.
سوم: پس از نماز عصر، پيش از آنکه مشغول به خواندن دعاهاي عرفه شود دو رکعت نماز بجا آورد در زير آسمان و اعتراف و اقرار کند نزد حق تعالي به گناهان خود تا فايز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزيده شود پس مشغول شود به اعمال و ادعيه عرفه که از حُجَج طاهره ـ صلوات اللّه عليهم ـ روايت شده و آنها زياده از آن است که در اين مختصر ذکر شود.
شيخ کفعمي در مصباح فرموده: «مستحب است روزه روز عرفه براي کسي که ضعف پيدا نکند از دعا خواندن و مستحب است غسل پيش از زوال و زيارت امام حسين ـ عليهالسلام ـ در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد، زير آسمان رود و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نيکو به جاي آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز کند در رکعت اوّل بعد از حمد توحيد و در دوم پس از حمد قُل يا اَيهَا الْکافِروُنَ بخواند. پس از آن چهار رکعت نماز گزارد در هر رکعت پس از حمد توحيد پنجاه مرتبه بخواند.»
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
زندگی و شهادت امام محمدباقر(ع)
تسلیت سالروز شهادت
سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، شکافنده علم و دانش و مخزن معرفت و آگاهی، حضرت امام محمدباقر علیه السلام را به دوستداران آن بزرگوار و تمامی شیفتگان دانش، پرهیزگاری و خداشناسی تسلیت و تعزیت می گوییم و امیدواریم پیروان صدّیقی در راه ارزش های انسانی آن حضرت باشیم.
ـ امروز، مصادف با سالروز شهادت امامی از تبار راهیان نور و هدایت، امام پنجم شیعیان حضرت امام محمدباقر علیه السلام است. شهادت این امام همام را به پیروان آن حضرت و همه فرهیختگان و دوستاران دانش و پژوهش تسلیت عرض می کنیم.
ـ در چنین روزی، مدینه درغم فقدان مردی بزرگ از سلاله پیامبر صلی الله علیه و آله و در اندوه غروب خورشیدی تابناک از تبار امامان بزرگوار فرورفته بود. همهمه حزن آلود شهر از شهادت امام محمدباقر علیه السلام حکایت می کرد. غمی سنگین بر دل های شیفتگان خاندان رسالت نشسته بود. همه در سکوت حزن آلوید به یکدیگر تسلیت و تعزیت می گفتند. ما نیز شهادت امام محمدباقر علیه السلام ، شکافنده علم و دانایی را به همه شیعیان و طالبان دانش تسلیت عرض می کنیم.
شهادت
امام محمدباقر7 در هفتم ذی الحجه سال 114 ه. ق، در سن 57 سالگی و در زمان هشام بن عبدالملک مسموم شد و به فیض بزرگ شهادت رسید. به روایتی آن حضرت به دست ابراهیم بن ولید بن عبدالملک مروان مسموم شد و چون پدران بزرگوارش به جوار حق تعالی شتافت.
زندگی امام محمدباقر علیه السلام
امام محمدباقر علیه السلام در 57 سالی که در جهان زندگی کردند، چهار سال با جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام و 35 سال در کنار پدر عزیزشان، امام زین العابدین علیه السلام به سر بردند و هجده سال نیز پس از پدر به رهبری و ارشاد خلق مشغول بودند و سرانجام با قلبی رنجدیده اما آکنده از خشنودی خدا، دعوت حق را لبیک گفتند و به جوار حق تعالی شتافتند.
محل دفن
چون حضرت امام محمدباقر علیه السلام درگذشت، مدینه یکپارچه غرق درشیون و ماتم شد و غمی بزرگ سراسر شهر را فرا گرفت. مردم جمع شدند و پس از آن که پیکر مطهر آن حضرت راشتسشو دادندو کفن کردند، ایشان را به قبرستان بقیع آورده، در کنار مرقد مطهر پدر بزرگوارش، امام زین العابدین علیه السلام و نیز در جوار مرقد پاک عمویش، امام حسن مجتبی علیه السلام به خاک سپردند. درود خدا بر او باد روزی که به دنیا آمد و روزی که به زهر جفا از دنیا رفت و آن روز که برانگیخته خواهد شد.
پدر و مادر امام
امام محمدباقر علیه السلام از دو جهت منتسب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام است؛ زیرا پدر بزرگوارشان، امام زین العابدین علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام و مادر گرامیشان فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است. درواقع امام محمدباقر علیه السلام نمونه والای نژاد هاشمی و نور علوی و گوهر فاطمی، و شرف پیوندشان به خاندان برگزیده الهی دو چندان است. بدین جهت او نخستین کسی است که نسلش هم به حضرت سیدالشهداء علیه السلام و هم به حسن مجتبی علیه السلام می رسد.
شأن و شرافت مادر امام محمد باقر علیه السلام
امام محمدباقر علیه السلام پدری چون امام زین العابدین علیه السلام داردو مادری مانند فاطمه دختر امام حسن مجتبی. در شأن و منزلت آن بانوی گرامی همین بس که امام صادق علیه السلام می فرمایند: جده ام فاطمه، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام ، صدّیقه ای بود که در خاندان امام حسن علیه السلام همتا نداشت.
مژده پیامبر صلی الله علیه و آله به جابر در مورد زیارت امام محمدباقر علیه السلام
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به جابربن عبداللّه انصاری(ره) فرمودند: ای جابر، تو زنده می مانی و فرزندم محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام راملاقات می کنی. سلام مرا به او برسان. سال ها از آن روز گذشت. روزی امام زین العابدین علیه السلام و فرزند خردسالش محمد نزد جابر رفتند. جابر آن حضرت را در آغوش گرفت. امام زین العابدین علیه السلام به فرزندش محمد علیه السلام فرمود: سر عمویت جابر را ببوس. محمد سر او را بوسید. جابر که نابینا بود پرسید: این کودک کیست؟ امام زین العابدین علیه السلام پاسخ داد: این پسرم محمد است. جابر او را در آغوش کشید و سخن پیامبر را درباره ملاقاتش با امام محمد باقر علیه السلام بیان کرد و از این ماجرا بسیار خوشحال شد.
فرصت طلایی
هنگامی که سلطنت بنی امیه متزلزل شد و پایه های حکومت شان بر اثر شورش ها و انقلاب های پیاپی، هر روز سست تر از روز پیش می شد، امام محمدباقر علیه السلام فرصتی طلایی برای نشر معارف قرآنی پیدا کرد. دراین روزگار که جامعه اسلامی بسیار گسترش یافته بود و ملت ها و فرهنگ های گوناگونی را در برگفته بود، نیاز به آشنایی با معارف قرآنی بیش از پیش احساس می شد. در این زمان امام محمدباقر علیه السلام پرچم معارف الهی را که پدر بزرگوارش تا آن زمان برافراشته نگه داشته بود، به دوش گرفت و شالوده بنای معارف اسلامی را استحکام بخشید.
دانش امام
منشأ علم و دانش ائمه اطهار علیهم السلام الهی است و خداوند معارف خویش را بر زبان آنان جاری می سازد، تا پاسخگوی مسایل و مشکلات مردم باشند و این خصیصه ای است که همه امامان معصوم علیهم السلام از آن برخوردار بوده اند. ولی در این میان برخی از آنان چون امام محمدباقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرصت بیشتری برای بیان احکام الهی وابراز علم و دانش الهی خود یافته اند؛ چنانکه شیخ مفید(ره) در این باره می فرمایند: از هیچ یک از فرزندان امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام درباره علم دین و قرآن و سنت و سیره، آن چنان که از امام محمدباقر علیه السلام روایت شده، به ما نرسیده است.
حوزه علمی امام
از آنجا که فضای سیاسی در روزگار امام محمدباقر علیه السلام تا حدودی آزاد بود، این فرصت برای امام علیه السلام فراهم شد تا با تشکیل حوزه گسترده علمی، اقدام به نشر معارف اسلامی و تربیت اسلام ـ شناسان متعدد کند. تا آنجا که عده فراوانی از دانشمندان به قصد بهره برداری از دانش الهی آن حضرت، از هر گوشه ای به محضرش شتافتند و میزان مطالبی که دراین جلسات بیان شده بین سی تا هفتاد هزار حدیث روایت شده است؛ چنان که محمد بن مسلم، آن فقیه بزرگ و نام آور، از آن حضرت سی هزار حدیث روایت کرده است.
تسلط و شخصیت علمی امام محمدباقر علیه السلام
امام محمدباقر علیه السلام از چنان گستردگی و تسلط علمی برخوردار بود که هر عالمی که پا به محضر او می گذاشت و با شخصیت علمی آن حضرت آشنا می شد، به عظمت و وسعت دامنه علمی آن حضرت پی می برد و مجذوب و مقهور سیطره علمی آن حضرت می شد. چنان که نقل شده است دانشمندان هرگز در محضر کسی مانند امام محمدباقر علیه السلام کوچک و متواضع دیده نشدند. هم چنین در توصیف شخصیت علمی آن حضرت و احاطه ایشان نسبت به مسائل مختلف آمده است که عالمان بزرگ در مجلس او چون کودکانی دبستانی بودند.
کار و تلاش امام
روزی فردی از درویشان و صوفیان، امام محمد باقر علیه السلام را در مزرعه اش دید که با بدنی فربه و در گرمای بسیار مشغول کار کردن و غرق ریختن است. به امام نزدیک شد. سلام کرد و به اندرزی همراه با شماتت به آن حضرت گفت: نمی ترسی که در چنین حالی [و در طلب دنیا] از دنیا بروی؟ حضرت با گشاده رویی سلام او راجواب داد و فرمود: اگر بدین حال مرگ مرا فرا گیرد، به طاعت خداوند و در حال مجاهده در راه او از دنیا رفته ام؛ زیرا با کار و تلاشم می خواهیم خود را از تو و دیگران بی نیاز سازم. من از مرگ زمانی بیم دارم که در حال انجام دادن گناه و معصیت باشم.
ویژگی های اخلاقی امام
درباره ویژگی های اخلاقی امام محمدباقر علیه السلام آمده است: ایشان راستگوترینِ مردم درگفتار، خوشروترین آنان در برخورد و فداکارترین آنها در بذل جان بود. با این که مال و ثروت زیادی نداشت، هر روز جمعه صدقه می داد می فرمود: فضیلت و ثواب صدقه دادن درروز جمعه نسبت به سایر روزهای هفته، چندین برابر است. همیشه با مردم و در میان مردم بود و هیچ گاه ذکر و یاد خدا را فراموش نمی کرد. در بزرگ منشی و بزرگواری شهره بود و به هنگام گرفتاری مخفیانه به درگاه خدا پناه می برد و دعا می کرد.
کودک عالم
شخصی از عالمی سؤالی پرسید. وی از پاسخ گفتن باز ماند. سپس رو به آن شخص کرد و به امام محمدباقر علیه السلام ، که کودکی بیش نبود، اشاره کرد و گفت جواب سؤالت را از او بخواه و پاسخ را به من هم بازگو. مرد نزد امام محمد باقر علیه السلام رفت و پس از دریافت پاسخ خود بازگشت و جواب را به آن عالم نیز گفت. مرد عالم به آن شخص گفت: اینان خاندانی اندکه از همه علوم آگاهی دارند.
یقین امام
روزی عربی بیابان نشین نزد امام محمدباقر علیه السلام آمد و از وی پرسید: آیا به هنگام عبادت خداوند، هیچ او را دیده ای ؟ امام علیه السلام پاسخ داد من چیزی که ندیده باشم عبادت نمی کنم. آن شخص گفت: چگونه او را دیده ای؟ امام پاسخ داد: دل ها با نور حقایق ایمان او را می بینند و عالم همه جلوه ظهور اوست. او با مخلوقاتش قابل قیاس نیست تا با حواس قابل درک باشد؛ بلکه باید او را به واسطه مخلوقاتش شناخت.
دوستان واقعی
دوستان واقعی کسانی اند که به هنگام گشایش و سختی وفادار باقی بمانند؛ نه آن که در زمان رفاه و برخورداری، زبان به چابلوسی و تملق بگشایند و دم از رفاقت بزنند و آنگاه که مشکلات و تنگدستی دامنگیر دوستشان شد، به کلی او را فراموش کنند و او را در بحبوحه حوادث و سختی ها تنها بگذارند. به قول امام محمدباقر علیه السلام «چه بد فردی است که در هنگام توانگری تو را در نظر دارد و به هنگام تنگدستی رابطه اش را با تو قطع کند».
دنیای خوشایند
هنگامی که دوستان و خویشان امام محمدباقر علیه السلام به دیدار آن حضرت می رفتند، حضرت ایشان را با دادن غذایی گوارا یا هدیه ای مناسب مورد محبت قرار می دادند. شخصی به امام در این زمینه اعتراض کرد. امام در پاسخ وی فرمودند: دنیا جز با دیدار دوستان و خویشان و بخشش به آنان و انجام دادن خوبی ها، نیکو و خوشایند نیست.
پیشنهاد امام محمدباقر علیه السلام برای ضرب سکه به عبدالملک بن مروان
تا زمان عبدالملک بن مروان سکه های رایج را مصری ها، که مسیحی بودند، به شیوه رومیان ضرب می کردند و برای داد و ستد به بلاد اسلامی می فرستادند. عبدالملک دریافت که نقوش و نوشته های سکه ها عباراتی است که با فرهنگ و اعتقادات اسلامی سازگاری ندارد. با وجود این چاره ای جز استفاده از آنها نداشتند. به امام محمدباقر علیه السلام متوسل شدند تا ایشان آنها را راهنمایی کند و مسیحیان را متقاعد کنند نقوش و نوشته روی سکه ها به عبارات اسلامی تغییر یابد. زیرا عبدالملک به هیچ روی نتوانسته بود رضایت آنها را برای ضرب سکه های اسلامی جلب کند. امام محمدباقر علیه السلام در پاسخ عبدالملک گفت نگران نباش. هم اینک در پی صنعتگران مسلمان بفرست و از آنها بخواه تا سکه هایی بسازند که روی یک طرف آن سوره توحید و در سوی دیگر آن نام رسول اللّه صلی الله علیه و آله حک شود.در حاشیه سکه ها نیز نام شهر و تاریخ ضرب آن منقوش گردد و برای جلوگیری از ساییدگی طلا و نقره سنگهایی از شیشه بر آنها قرار دهند تا وزنشان کاهش یا افزایش نیابد. بدین گونه به پیشنهاد امام محمدباقر علیه السلام اولین سکه های اسلامی ضرب، و آماده داد و ستد شد.
تکبر
تکبر و خودبزرگ بینی یکی از صفات زشت اخلاقی و نشانه ای از عدم تعادل روانی انسان است. انسان خودبزرگ بین، فرد خود محوری است که همواره خود را محور ارزیابی ها قرار می دهد و از این رو خویشتن را نسبت به دیگران برتر می پندارد. چنین برداشتی از خود و دیگرن سبب می شود که در ارزیابی ها و تصمیم گیری ها، واقعیات و حقایق را نبیند. به عبارت دیگر او درتنظیم روابط درونی و بیرونی، عقل خود را کم تر به کار می گیرد یا اصلاً از آن استفاده نمی کند. به قول امام محمدباقر علیه السلام «هرگز در قلب انسان کبر و بزرگ بینی چه کم و چه زیاد داخل نمی شود، مگر آن که به همان اندازه از عقلش کاسته می شود».
سخن زشت
توهین و بیان سخنان زشت و ناروا از کسی سر می زند که خود را عاجز از دفاع در مقابل دیگران می داند و نمی تواند با عقل و منطق و قدرت اقناعی یا بهره گیری از راه های مشروع موضع خود را اثبات کند.از این رو، متوسل به ابزاری می شود که افراد ناتوان و حقیر برای تفوق بر دیگران بر می گزینند و آن استفاده از کلمات زشت و ناروا است. چنان که امام محمدباقر علیه السلام می فرمایند: سلاح فرومایگان سخنان زشت است.
دنیای گذرا
امام محمدباقر علیه السلام خطاب به جابربن یزید جعفی درباره گذرا بودن دنیا می فرماید: «ای جابر، در دنیا چنان باش که گویی در آن فرو آمده ای و می خواهی از آن کوچ کنی، یا آن را مانند ثروتی بدان که در خوابش دیده ای و در بیداری چیزی از آن ثروت با تو نیست. به راستی که دنیا نزد خردمندان و عارفان به خداوند متعال، همانند حرکت گذرای سایه است. پس در حفظ آنچه خداوند از رعایت دین و شریعتش از تو خواسته است، کوشا باش».
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
امير سرتيپ شهيد هوشنگ وحيددستجردي
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
روز مبارزه با تروریسم
شهادت رجایی و باهنر
«شهیدان عزیزمان مرحوم آقای رجایی و مرحوم آقای باهنر، حقیقتاً دو نمونه برجسته از یاران انقلاب و امام بودند. وقتی که اسم شهید رجایی و شهید باهنر میآید، مردم در ذهنشان نیست که فقط از دو شهید تجلیل میکنیم، میفهمند که یک جریان فکری و عملی و انقلابی است که مورد تجلیل قرار میگیرد(مقام معظم رهبری)».
شخصیتهای تاریخساز، چه در زمان حیات و چه پس از مرگ، همواره زندهاند و بیتردید الگو و سرمشق برای دیگران به شمار میروند. دو تن از چهرههای مؤثر و همیشه زنده انقلاب اسلامی، شهیدان محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنرند که در لحظههای بحرانی مملکت و در مسیر تلاش برای اجرای عدالت، با جنایت شقیترین شقیها و خونخوارترین منافقین تاریخ، شهید شدند.
به فاصله دو ماه پس از فاجعه هفتم تیر، دومین توطئه خونین ایادی استکبار اینگونه رقم خورد که در ساعت سه بعد از ظهر هشتم شهریور و در هنگام جلسه رییس جمهور و نخستوزیر، دفتر نخستوزیری را در خیابان پاستور منفجر کردند.
امام امت به مناسبت شهادت این عزیزان، پیامی صادر فرمودند که در بخشی از آن چنین آمده است: «در عین حالی که مصایب اینها مشکل است برای ما، لیکن کشور ما و ملت ما با تمام قدرت ایستادهاند تا همچون شهدایی تقدیم کنند».
شهید بزرگوار دکتر باهنر در کنار تحصیل علوم و همت و تلاش خستگیناپذیر در پیشرفت تحصیلی، در زمینه کسب کمالات اخلاقی و اتّصاف به اخلاق حسنه اسلامی، مجاهدات و مراقبتهایی را مبذول میداشت.
در این زمینه گفتار مقاممعظم رهبری بسیار گویاست: ایشان خصوصیات اخلاقی داشت که نظیر آن را ما خیلی کم داریم، مرحوم شهید مطهری و بیش از ایشان شهید بهشتی بسیار شیفته خصوصیات اخلاقی دکتر باهنر بودند، مهمترین ِخصوصیات ایشان این بود که کار زیاد و مفید و جمع و جور را بدون هیچگونه تظاهر و هیجان ظاهری انجام میداد، مردی عمیق، صبور و بردبار، کمحرف، متین، پرکار، جدّی، صمیمی، صدیق و باصفا بود. ایشان در نوشتن خوشذوق، ادیب و دارای نوشتهای آهنگین و زیبا بود و به هر حال یک انسان کمنظیر و برجسته بود».
شهید رجایی در خصوصياتي نظير صبر، متانت، عشق خدمت، سخت كوشي و خستگي ناپذيري، ايمان واقعي و اخلاص، عدالت طلبي و مبارزه با فساد،جديت، پاك دامني، صداقت و صراحت،صدق و صفا، توجه به محرومان و... زبان زد خاص و عام بود. با شاگردانش خیلی صمیمی بود. اگر از آنان لغزشی میدید، معمولاً نه با آنان تندی مینمود و نه آنان را از کلاس بیرون میکرد،بلکه غیرمستقیم بیآنکه به شخصیت کسی لطمه وارد آید شخص خاطی را آگاه و ادب میکرد. به طور معمول آغاز تدریس شهید رجایی در کلاس همراه با شادابی بود. او با ذکر یک حدیث درس را شروع میکرد، وی اول زمینه لازم را برای تمرکز فکری دانشآموزان فراهم میساخت، سپس مفهوم هر درس را با مثالهای عینی و ملموسِ اجتماعی در ذهن شاگردان جا میانداخت.
اصولاً شهید رجایی را باید یکی از شکنجهدیدههای نادر تاریخ نامید! مردی که بیش از هجده ماه در سلولهای تاریک، مورد سختترین شکنجهها قرار گرفت،او را ساعتها به صورت وارونه بر نردهها میبستند و شلّاق میزدند. آرزوی گفتن آهی و یا اقرار مطلبی از سوی آن شهید بر دل دژخیمان باقی ماند. یکی از علما میفرمود: شهید رجایی با سادگی، تواضع و روحیه مردمی خویش در دوران کوتاه نخستوزیری و ریاست جمهوری، چنان افتخاری آفریده که پس از گذشت چهارده قرن از صدر اسلام، دوران پیامبر(ص) و حکومت حضرت علی(ع) اگر بخواهیم الگویی برای حکومت اسلامی در جهان معاصر ارائه بدهیم تنها سند، دولت کریمه شهید رجایی است(2).
روز هشتم شهریور كه درتقویم كشورمان روز مبارزه با تروریسم نام دارد، مصادف است با عملیات كم سابقه تروریستی نسبت به مقامات ارشد كشورمان در سال 1360 كه به شهادت رییس جمهور و نخست وزیر كشورمان و تنی چند از همراهان آنهاانجامید. این اقدام تروریستی كه به دست عوامل ضد انقلاب وابسته به گروه های جاسوسی و اطلاعاتی غرب و با هدف مقابله با اراده انقلابی ملت ایران و فروپاشی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران انجام شد ، در میان سایر عملیات های تروریستی به دلیل شهادت نفرات اول و دوم دستگاه اجرایی یك كشور كاملا بی سابقه به شمار می آید.
تروریسم، از اساسی ترین معضلات جامعه جهانی و خطرناک ترین تهدیدها بر ضد حقوق ملت ها و ثبات بین المللی است. در طول تاریخ، به ویژه یک صد سال اخیر، تروریسم، ریشه مهم ترین تهدیدها بر ضد صلح و امنیت جهانی بوده است.
وضعیت دردآور و فاجعه آمیز بیشتر ملت ها و کشورهایی که در آتش جنگ و خون ریزی می سوزند و از آوارگی و فقر رنج می برند، معلول اغراض سلطه گرانه و تروریستی است. عمر ترور و تروریسم به قدمت بشریت است. تروریسم به همه اعصار، همه قاره ها و همه آیین ها تعلق دارد و نمی توان پدیده آشکار اضطراب و حس ناامنی در برابر دشمن نامرئی را که بر همه جا چنگ انداخته نادیده گرفت؛ گرچه می توان پیشینه تروریسم را به دوران جنگ سرد و رقابت میان دو ابرقدرت شرق و غرب برای ضربه زدن به دیگری نسبت داد. واقعیت این است که اسلام، خود، بزرگ ترین قربانی تروریسم است. پیشوایان معصوم علیهم السلام همگی به دست حکومت های ستمگر ترور شدند و شربت شهادت نوشیدند.
نمونه روشن آن، مولای متقیان حضرت علی علیه السلام است که به دست ناپاک ترین دشمنان انسانیت ترور شد.
اسلام اگرچه مبارزه بر ضد طاغوت های زمان، ستمگری و استعمار را محترم می شمارد و دفاع از مظلومان در برابر ظالمان و قدرت های سلطه گر را جهاد می داند، در مقابل، کشتن یک فرد بی گناه را به منزله کشتن تمام انسان ها دانسته است. امریکایی ها به مدت دو دهه سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) را زیر چتر حمایت مالی، سیاسی و تبلیغی خود قرار دادند و از جنایت های تروریستی آنان بر ضد مردم جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند.
پدیده تروریسم، موضوعی است که برای ما ایرانیان که از قربانیان آن هستیم، آشناست. سازمان تروریستی منافقین که از حمایت های مالی سیاسی وتبلیغی برخی از دولت های مخالف نظام نو پای ایران بهره می برد با شیوه قهرآمیز و ترورهای فراوان، درصدد حذف فیزیکی عناصر کار آمد و طراحان نظام بر آمد تا با ایجاد خلأهای جدی در ارکان حساس کشور، ضربهای اساسی به جمهوی اسلامی ایران وارد آورد شهدای محراب، شهدای هفتم تیر و هشتم شهریور، شهیدانی چون لاجوردی، قرنی و صیاد شیرازی، از جمله قربانیان تروریسم بودند که به دست منافقان به شهادت رسیدند.
در این راستا، هشتم شهریور، سالروز شهادت مظلومانه شهیدان باهنر و رجایی، «روز مبارزه با تروریسم» نام گذاری شده است.استکبار جهانی در برابر این فعالیت های تروریستی، نه تنها هیچ واکنشی از خود نشان نداد، بلکه از آن حمایت می کرد.
پایههای اسلام ناب در رحمت، مهربانی، پرهیز از سنگدلی، بخشایش و گذشت است و این دین الهی، هرگز قتل پنهانی و بدون محاکمه و حکم قضایی را تأیید نمیکند. در واقع اسلام با کشتن انسانها به غیر از حق، سرناسازگاری دارد و با آن مخالف است.
اسلام همواره در جست و جوي امنيت و سعادت بشر بوده است. از اين رو، يكي از وظايف مهم يك حكومت اسلامي را برقراري امنيت و حفظ جان و مال مسلمانان و غير مسلماناني مي داند كه در پناه حكومت اسلامي بر اساس قرارداد ذمه يا امان زندگي مي كنند. ملت ایران، همیشه در راستای ایجاد صلح، دوستی و امنیت در جهان تلاش کرده و معتقد است آزادی، صلح و امنیت حق هر انسانی است و باید ریشه تروریسم را خشکاند.
جمهوري اسلامي ايران كه هيچ گاه از ضربه هاي جبران ناپذير تروريسم در امان نبوده، از سال هاي نخست طلوع خورشيد انقلاب تا كنون،هميشه با ترور و تروريست مخالف بوده و به مبارزه با آن پرداخته است.
دولت جمهوري اسلامي ايران در 28 آبان 1382 لايحه مبارزه با تروريسم را تصويب كرد. بر اساس اين لايحه، تهديد به ارتكاب يا جرايم و اقدامات خشونت آميز از راه به وحشت افكندن مردم، براي تأثيرگذاري بر خط مشي، تصميمات و اقدامات جمهوري اسلامي ايران، ساير كشورها و سازمان هاي بين الدولي، جرم تروريستي محسوب مي شود. در اين لايحه، هم چنين مقرر شده كه براي پي گيري اجراي اين قانون و هماهنگي هاي لازم ميان دستگاه هاي ذي ربط، كميته ملي ضد تروريسم با شركت دستگاه هاي مربوط تشكيل شود.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
آسمونی : زکریای رازی، دانشمند، فیلسوف و شیمیدان ایرانی است که آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی، شیمی و فلسفه به یادگار گذاشته است. وی بهعنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد اسید سولفوریک مشهور است. به پاس زحمات فراوان رازی در علم داروسازی، روز پنجم شهریورماه، روز بزرگداشت زکریای رازی نامگذاری شده است. رازی ابتدا به کیمیاگری پرداخت و در نهایت به شیمی روی آورد. سپس درعلوم طب، هندسه، منطق و فلسفه نیز مهارت یافت. رازی سالهای بسیاری ازعمر خویش را در تجزیه و ترکیب عناصر و مواد طبیعی صرف کرد و موفق به کشف الکل و تهیه ی اسید سولفوریک شد. محمد بن زکریا علاوه بر تحقیقات علمی و طبابت، به تدریس و تربیت شاگردان نیز میپرداخت. تالیفات وی را تا حدود ۲۵۰ اثر در رشته های مختلف علمی ذکر کرده اند که در زمینه های طب، طبیعیات، منطق، ریاضی و نجوم، تفسیر، فلسفه، مابعدالطبیعه، الهیات و… نگاشته است. از مهمترین کتابهای محمد بن زکریا، الحاوی و المنصوری است.
- منبع، پورتال آسمونی http://www.asemooni.com/event/day-tribute-muhammad-ibn-zakariya-razi#ixzz3jzgs6Eg4
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
باید مغزهای خود را از اینکه تنها مستخدم دولت باشیم و پشت میز بنشینیم خالی کنیم و برگردیم به اینکه، انسانیت انسان در رابطه با کار به وجود می آید. انسان می تواند به وسیله کاری که انتخاب می کند خالق خود باشد. (شهید رجایی (اسفند ١٣۵۹))
اعتلای مدیریت در نظام اداری و ارتقاء منزلت اجتماعی کارکنان دولت، اصلاح نگرش مردم نسبت به خدمات این قشر شریف و زحمتکش، ترویج فرهنگ رفتاری و خدمات شخصیتهای راستین خدمت به مردم شهیدان ماندگار رجایی و باهنر به عنوان الگوهای مناسب خدمت به جامعه، ایجاد روحیه امید و تلاش و نشاط و تشویق مردم به مشارکت در امور و نمایش توان حکومت اسلامی در اداره مطلوب جامعه از اهدف بزرگداشت این روز محسوب می شود.
روز کارمند بیش از آنکه از جهت فرمایشی و شعاری حائز اهمیت باشد فرصتی است مناسب برای تبیین جایگاه و رفع مشکلات کارمندان. از آنجا که کارمندان با دلسوزی و حسن نیت وقت خود را صرف خدمت به مردم و نظام می کنند دولت باید توجه ویژه ای نسبت به آنان مبذول دارد و با طراحی برنامه های صحیح بیشترین استفاده را از این نیروی صادق و زحمتکش جهت پیشبرد اهداف خود ببرد.
یک محقق علوم اجتماعی در مورد مشکلات نظام اداری کنونی ما چنین می گوید: بزرگترین مشکل نظام اداری در کشور ما که متأثر از وضعیت کلی جامعه است، حاکمیت نداشتن یک فرهنگ صحیح میان مدیران، کارکنان و ارباب رجوع است.
اگر بررسی های لازم انجام شود شاید نمونه های بسیاری از رفتارهای غیر منطقی و نامعقول در سطح ادارات خود را نشان دهد. بعنوان نمونه وقتی شخصی برای امضای پرونده ای وارد یک اداره می شود منشی رئیس می گوید: آقای رئیس تشریف ندارند، جلسه هستند، مأموریت هستند، کاری فوق العاده پیش آمده و هزار دلیلی که به هر حال فرقی برای ارباب رجوع نمی کند چون کار او انجام نمی شود. در اینجا حاضر نبودن فرد انجام دهنده کار در مواقع ادرای و مراجعه ارباب رجوع نوعی تخلف از مقررات و قوانین به حساب می آید که در جای خود قابل پیگیری است. در اینجا باید اذعان داشت که در یک نظام اداری متحول، متوازن و سالم نباید مدیران و یا افراد مسئول انجام کار در ساعات اداری و زمانی که ارباب رجوع برای انجام کار به محل وظیفه آنان مراجعه می کنند، در محل حود حاضر نباشند.
چه در این صورت هر فرد مراجعه کننده دچار خسارت و ضرر (اتلاف وقت و هزینه رفت و آمد) می شود و هم در کل، جامعه دچار خسران و زیان می شود چنین مشکلاتی را می توان با اتخاذ تدابیر درست اداری نظیر تفویض اختیار به مدیران پایین تر حل کرد. بعنوان مثال اگر مدیر عامل یک سازمان بنا بر همان قاعده اضطرار مجبور به ترک محل خدمت خود است, باید معاون و یا معاونان وی در هر زمینه دارای این اختیار باشند که کارهای ارباب رجوع را انجام دهند از سوی دیگر بسیاری از مدیران به دلیل عدم آشنایی کافی با اصل تفویض اختیار و نداشتن دید گسترده نسبت به مسایل اداری و بی توجهی به آثار ارزشمند آن از اعطای اختیار به مدیران پایین تر امتناع می کنند و ترجیح می دهند به جای آنکه به وظایف اصلی مدیریتی که همانا تنظیم اهداف و خط مشی ها، توسعه سیاست ها، سنجش و ارزیابی نتایج عملکردها و نظارت بر صحت انجام امور است، خود به یک ماشین امضاء تبدیل شوند و وقت زیادی از زمان حضور خود را در اداره به بررسی مسایلی اختصاص دهند که دیگران هم توانایی انجام آن را دارند و این یکی از
ریشه ای ترین مسائل نظام اداری ما است.
یک مدیر موسسه حسابرسی نیز در این زمینه چنین می گوید: اصولاً مسئول و یا سرپرست یک اداره باید بتواند ویژگی های کارمندان و مدیران زیر دست خود را به خوبی تشخیص دهد. کارمندان باید عموما توانایی ها و شایستگی های لازم را برای انجام وظیفه ای که بر عهده گرفته اند داشته باشند و از سوی دیگر انجام چنین وظیفه ای را با میل و رغبت پذیرفته باشند نه بااکره و اجبار قطعا در بحث تحول اداری باید مواردی نظیر عدم گسترش نظام اداری، استفاده از روش های نو، بهره مندی از توانایی نیروهای انسانی، واگذاری امور دولتی به بخش خصوصی و تمرکز فعالیت های دولتی به سیاست گذاری ها، تمرکز زدایی و تفویض اختیار، گسترش عدالت اقتصادی و اجتماعی در پیکره نظام اداری، برخورد قاطع با تخلفات اداری و قدرادنی از کارکنان ساعی و صادق و موارد دیگر توجه کافی بعمل آید.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
ولادت امام رضا علیه السلام / طلوع خورشید خراسان
اشاره
هنوز داغ شهادت امام صادق علیه السلام از قلب مالامال از اندوه فرزندش امام کاظم علیه السلام رخت برنبسته و لباس عزا بر تن شیعیان ایشان دیده می شود. مدینه نیز در غم از دست دادن رهبر و امامی چون صادق آل محمد، از آسمان خجل است و خورشید و ماه و ستارگان نیز حال طلوع ندارند. از 25 شوال تا 11 ذیقعه، لبخندی بر لبان هیچ یک دیده نشده است. تا روز یازدهم ذیقعده که خورشید، طلوع متفاوتی داشت و مدینه و اهلش را با پرتوافشانی خویش، از تولد کودکی در خانه امام کاظم علیه السلام باخبر کرد. آری، تولد این کودک که او را علی نام نهادند، مرهمی بر قلب داغدیده هستی بود. میلاد با سعادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بر شیعیان آن حضرت مبارک باد.
مادر امام رضا علیه السلام
حُمَیدد، مادر امام موسی کاظم علیه السلام که از جمله اشراف و بزرگان عجم بود. کنیزی خرید و او را تُکتَم نامید. تُکتم در عقل و دین و حیا و ادب، بهترینِ زنان بود. روزی حمیده با فرزندش امام موسی علیه السلام چنین گفت: «فرزندم! تکتم کنیزی است که من در زیرکی و اخلاق، بهتر از او ندیده ام و می دانم که فرزندان او، پاکیزه و مطهر خواهند بود. او را به تو می بخشم و از تو می خواهم حرمتش را حفظ کنی». بعد از مدتی که امام رضا علیه السلام از ایشان به دنیا آمد، او را «طاهره» نامیدند.
پیشگویی زنی از اهل کتاب درباره تولد امام رضا علیه السلام
در روایتی آمده است که وقتی نجمه را از برده فروش مغربی خریدند، برده فروش گفت: من این کنیز را از دورترین نقطه مغرب زمین خریده ام. روزی زنی از اهل کتاب که این کنیز را با من دید پرسید: این را از کجا آورده ای؟ گفتم: این را برای خودم خریده ام. گفت: سزاوار نیست این کنیز نزد شخصی مثل تو باشد. او باید به دست بهترین شخص از اهل زمین برسد؛ زیرا پسری از او به دنیا می آید که اهل مشرق و مغرب از او اطاعت می کنند.
مژده تولد امام رضا علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله
در وایت آمده است که حُمیده، شبی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دید و آن حضرت به او گفت که نجمه را به فرزند خود موسی علیه السلام ببخشد؛ زیرا از او فرزندی به دنیا می آید که بهترینِ اهل زمین است. به این سبب، حمیده، نجمه را به آن حضرت بخشید. از امام کاظم علیه السلام هم روایت شده است که فرمود: جد و پدرم در خواب به من فرمودند: «ای موسی! از این کنیز بهترینِ اهل زمین بعد از تو به دنیا می آید. نامش را «علی» بگذار که به زودی خداوند عدل و رأفت و رحمت را با او ظاهر می کند. خوشا به حال کسی که او را تصدیق کند و وای بر کسی که او را دشمن دارد و انکار کند».
دیدن امام رضا علیه السلام ، آرزوی امام صادق علیه السلام
ولادت امام رضا علیه السلام چند روز بعد از شهادت امام صادق علیه السلام اتفاق افتاد، و این در حالی بود که آن حضرت آرزو داشت فرزند امام کاظم علیه السلام را ببیند. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: از پدرم جعفر بن محمد بارها شنیدم که می فرمود: «عالم آل محمد» از تو به وجود می آید و کاش من او را درک می کردم. او هم نام جدم امیرمؤمنان علی علیه السلام است». در روایت دیگری نیز آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند متعالی دادرس و فریارس این امت را از فرزندم موسی علیه السلام به وجود می آورد».
تولد امام رضا علیه السلام از زبان مادر
نجمه مادر امام رضا علیه السلام می گوید: هنگامی که فرزندم به دنیا آمد، دست های خود را بر زمین گذاشت و سر به آسمان بلند کرد، در حالی که لب های مبارکش حرکت می داد و سخن می گفت، ولی من متوجه آنها نمی شدم. در این هنگام، امام موسی کاظم علیه السلام نزد من آمد و فرمود: «ای نجمه! کرامت خداوند گوارایت باد». سپس نوزاد را در جامه سفیدی پیچیدم و به حضرت دادم. ایشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و کامش را با آب فرات گشود. سپس فرزندم را به من داد و فرمود: «این کودک، بعد از من حجّت خدا در زمین است».
1. دانش
از اباصلت نقل شده است که می گفت: «من داناتر از علی بن موسی الرضا علیه السلام ندیدم. هر عالمی هم که او را می دید، به همین مطلب اقرار می کرد. مأمون در جلسات متعدد، جماعتی از علمای ادیان و مذاهب گوناگون را برای مناظره با ایشان جمع می کرد، و همه مغلوب دانش امام رضا علیه السلام می شدند».
2. ادب
امام رضا علیه السلام هیچ گاه کلام کسی را قطع، و حاجت نیازمندی را که مقدور بود، رد نمی کرد. ایشان در حضور کسی پای خویش را دراز نمی نمود و به چیزی تکیه نمی داد. در خنده خویش به لبخند و تبسمی اکتفا می کرد. او با غلامان خویش به خوبی سخن می گفت و به آنان بی احترامی نمی کرد و با آنان بر سر یک سفره غذا میل می فرمود. آن حضرت، کاسه بزرگی نزدیک سفره می گذاشت و بهترین قسمت از هر غذایی که در سفره بود، داخل آن می ریخت و می فرمود آن را میان نیازمندان تقسیم کنند.
3. عبادت
امام رضا علیه السلام شب ها کم می خوابید و از ابتدای شب تا صبح بیدار بود. بعد از نماز صبح هم تا طلوع آفتاب، به عبادت خدا می پرداخت. ایشان پس از طلوع آفتاب به سجده می رفت و تا بالا آمدن خورشید در همان حال بود. در هر سه رو ز، یک بار قرآن را ختم می کرد؛ آن هم قرآن خواندنی با تفکر در آیات. بسیار روزه می گرفت و در تاریکی شب، صدقه می داد. او عابدترین شخص در زمان خود بود و با این حال، عبادت را فقط نماز و روزه نمی دانست و می فرمود: «عبادت، زیادیِ روزه و نماز نیست، بلکه بسیار اندیشه کردن در امر خداست».
امامت از دیدگاه امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام در مسجد جامع مَرو، امامت، جایگاه امام و ابعاد وجودی حجّت خدا را به تفصیل شرح داد که به جملاتی از آن اشاره می کنیم: «امام، امین خداوند در زمین، حجت او بر بندگان، جانشین او در سرزمین ها، دعوت کننده به خدا و پاسدار حریم خداست. امام، از گناهان پاک و از عیب ها مبرّاست. او به علم، مخصوص، و به بردباری شناخته شده است. امام، مایه نظام دین، بزرگی مسلمانان، خشم منافقان و تباهی کافران است. او، یگانه دوران خویش است. کسی با او برابری نکند و دانشمندی هم سنگ او نباشد. نظیری برایش یافت نمی شود. هر فضیلتی بدون آنکه به دست آورد یا طلب کند، از طرف خداوند به او بخشیده شده است».
ثواب زیارت امام رضا علیه السلام از زبان امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام در تشویق مردم به ولایت مداری و آگاه ساختن آنها از مقام والای امام معصوم، ثواب زیارت خویش را چنین بیان داشته است. «هر کس مرا زیارت کند، واجب است من نیز در قیامت به زیارت او بروم. سوگند به خدا... هر کس از شیعیان نزد قبر من دو رکعت نماز بخواند، مستحق آمرزش است». نیز از ایشان است که: «ه کس مرا زیارت کند، من نیز روز قیامت در سه جا نزد او می روم تا او را از سختی های قیامت برهانم: هنگامی که نامه های اعمال را به دست چپ و راست می دهند، هنگام عبور از صراط و هنگام نهادن اعمال در میزان».
بهره از کلام رضوی
دوست هر کس عقل اوست و دشمنش نادانی او.
هر کس از خداوند به روزیِ کم راضی شد، خداوند از او به عمل کم راضی می شود.
سکوت، دری از درهای حکمت است.
مهربانی با مردم، نیمی از خِرد است.
مؤمن باید سه ویژگی داشته باشد: سنتی از خداوند، سنتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سنتی از امامش سنت پروردگارش رازداری، سنت پیامبرش مدارا کردن با مردم، و سنت امامش پایداری در تنگاناهاست.
غزل غربت
ای آستان قدس تو تنها پناه من | بر خاک باد پیش تو روی سیاه من |
می آید از درون ضریحت شمیم عشق | پیچیده در فضای حرم سوز و آه من |
چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است | ای چلچراغ چشم تو، خورشید راه من |
گلدسته ات منادی صورت اذان عشق | مأنوس با غروب و زوال و پگاه من |
مهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام | شمس الشموس هستی و نامت گواه من |
... ای غربت مجسم تاریخ، ای امام | ای خاک پای مرقد تو بوسه گاه من |
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
شهید سیدعلی اندرزگو در رمضان سال 1318 ش در تهران به دنیا آمد. سختی معیشت، او را از تحصیل بازداشت و به کار گمارد، ولی در همان حال به علوم دینی روی آورد و دروس فقه و اصول را طی کرد. شهید اندرزگو در نوجوانی با شهید نواب صفوی آشنا شد و در ستمستیزی، از او الهام گرفت. وی در قیام 15 خرداد، به عرصه مبارزه با رژیم گام نهاد و مورد تعقیب مزدوران ساواک قرار گرفت. شهید اندرزگو پس از قیام 15 خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجههای سخت، لب به سخن نگشود تا آزاد گردید. از آن زمان، وارد شاخه نظامی هیئت مؤتلفه اسلامی شد و در اولین اقدام، در اعدام انقلابی حسنعلی منصور، سرسپرده آمریکا و عامل تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی(ره) همکاری نمود. در آن ترور، شهید اندرزگو با این که بیشتر از 19 سال نداشت، اما نقش مهمی ایفا کرد. در روز دوم شهریور 1357 رژیم، به شدت در تعقیب او بود و شهید اندرزگو مجبور شد که دائماً جابجا شود. این انقلابی نستوه برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نامهای مستعار و قیافههای متفاوت آشکار میشد. اندرزگو، نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم داشت و برای این منظور به کشورهای دیگری سفر میکرد. ساواک پس از سالها تعقیب و گریز، سرانجام با کنترل مکالمات تلفنی مناطق وسیعی از تهران، او را شناسایی نمود و دریافت که در 19 ماه مبارک رمضان مهمان یکی از دوستان خواهد بود. محل، مورد محاصره قرار گرفت و شهید که راه فرار نمیدید، اسنادی را که در جیب داشت به دهان برد و خورد تا به دست ساواک نیافتند. دژخیمان رژیم پس از درگیری که با او پیدا کردند، او را مجروح ساختند. با این حال، از این میترسیدند که اندرزگو، به خودش مواد منفجره بسته باشد. این شهید والامقام سرانجام، طی این درگیری در دوم شهریور 1357 با زبان روزه در 39 سالگی شربت شهادت نوشید و به آرزوی دیرینهاش دست یافت. شهید اندرزگو قصد ترور شاه را داشت که شهادتش مانع انجام این نقشه گردید. بله در آن روز یعنی 2 شهریور 1357 ماموران ساواک مثل کرکس های گرسنه، احاطه اش کرده بودند و او در حوالی شهادت، نگاهش به اشاره آسمان بود! آن ها که باقی ماندگان لشکر یزید بودند، می پنداشتند، یک نفر را محاصره کرده اند، امّا او تنها نبود؛ یک تاریخ، به طول تمام شهادت ها و به عرض تمام اعتقادات و باورها، با او بود. او آن روز تنها پرچمدار میدان شده بود و می خواست نام خویش را در خیل انصار اللّه ثبت کند. طاغوتیان که هر موضوعی را تنها با عینک های دودی حلاّجی می کردند، آن روز غرق در غرور مسلسل هایشان، آماده شلیک، منتظر کسی بودند که با دهان «روزه» قصد «قربت» کرده بود تا به دیدار حضرت دوست برسد؛ رسیدنی عاشقانه! کوچه ها را اضطرابی عجیب فرا گرفته بود و به جنایتی می اندیشیدند که در حال وقوع بود! چهره نورانی اش که از شهود شهادت می درخشید، نمایان شد و ناجوانمردان مزدور از هر طرف به سمت او آتش گشودند. گویی فضای درگیری، صحنه های عاشورایی را به نمایش گذاشته است و تعزیه حق و باطل می خواهد به حقیقی ترین شکل، حوادث را مرور کند! دشمنان صف آرایی کرده بودند، امّا بسیار ناجوانمردانه! صدای شلیک گلوله ها، فضای سکوت زده دل ها را، بی هیچ اعتراض می شکست و او تنها به جویبار خون می نگریست! با زبان خشک و عطشناک قادر به سخن نبود؛ گویی در دلش زمزمه ای جان گرفته است. شاید شکر از موهبت شهادت! شاید بیان آخرین شهادتین! شاید زیارت عاشورا و آخرین روضه جدش حضرت اباعبداللّه علیه السلام زخم های بی شمارش را می دید، امّا هیچ ناله و شکوه ای نداشت! انگار غرق خطبه های حضرت زینب شده بود! آن چه می دید، مثل تبسمش زیبا بود! اصلاً برای عاشق، چه زیبایی بالاتر از شهادت و رسیدن به آرزوی دیرینه وصال! درست مثل حضرت مسلم علیه السلام تنهایش گذاشتند! حتی یک نفر از آن مزدورها نپرسید که «سیّد» گناهش چه بود؟! سیدی که موعظه اهالی ظلم را، تنها از راه «سلاح» می دانست تا به «اصلاح» خویش بیندیشند! سیدی که هیچ مرزی جلودار هدف شکوهمندش نبود و خویشتن را وقف مبارزه با طاغوت کرده بود! سیدی که با اقتدا به جدش، تنها به وظیفه و تکلیف خویش می اندیشید و مصالح دین را به مطامع شخصیت ترجیح داده بود. روزی که زبان ها را قدرت اعتراض و گلوها را توان فریاد نبود، غریو فریادش همراهِ «گلوله ها» و «اعلامیه ها»، خواب اهریمن را می آشفت! او پایان خویش را حدس زده بود؛ پایانی که بهترین، زیباترین و خوش گوارترین قصه ها را همراه خواهد داشت! پایانی که با اذان صبح نیّت شده بود تا افطاری را مهمان سفره عاشوراییان بشود! گویی برای همیشه، نسیم یادش، در حال وزیدن است و روح متهورش در زمان و مکان جاری شده است! وجودش برای همیشه در بهاران آکنده از آزادی، خالی است؛ امّا یادش گرامی ترین فصلِ به یادگار مانده از کتاب انقلاب اسلامی است که عطر سیب می دهد! «شهید سیدعلی اندرزگو» شهادت را به ستم پذیری و تسلیم مقابل دژخیمان طاغوت ترجیح داد و با پروازی سرخ، به بی کران رحمت الهی پیوست. روحش قرین رحمت ابدی و شفاعتش دستگیرمان در روز جزا باد!
- منبع، پورتال آسمونی http://www.asemooni.com/event/testified-seyed-ali-andarzgoo#ixzz3ji4wNBob
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
هفته دولت، هفته اقتدار و پیروزى دولتى است که حمایت و پشتیبانى میلیونها تن از ملت خود را همراه دارد. هفته دولت، هفته سپاس و قدردانى از دولتى است که هدفش اجراى حدود الهى و احکام آسمانى اسلام و ایجاد جامعه اى سرشار از عدالت، نظم و امنیت است. این هفته مبارک بر همه دولت مردانى که وجود خویش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد.
به مناسبت انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت، هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد.
علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. روحشان شاد
همراهى ملت با دولت و پشتیبانى آحاد مردم از آن، از عوامل ثبات دولت و اقتدار آن است و این رابطه، تا هنگامى که دولت یک دولت ارزشى و خدمت گزار باشد، پایدار خواهد بود.
امام خمینى (ره)؛ رهبر کبیر انقلاب، دورى مسؤولان ایران اسلامى را از رفاه و تجملات و ثروت ها، لطف الهى دانسته و مى فرماید:
" اگر یک حکومتى، ارزشهایش ارزشهاى انسانى، اخلاقى و اسلامى باشد (و) بخواهد خدمت به نوع خودش بکند و خودش را خدمت گزار بداند، قهراً ملت با اوست و قهراً یک قدرت خارجى نمیتواند او را تحت تاثیر قرار بدهد."
مولى الموحدین، امام على (ع) در قالب نامه اى به مالک اشتر، خطاب به همه دولت مردان اسلامى درباره تکبر و غرور ریاست چنین هشدار مى دهد:
"اگر با مقام و قدرتى که دارى، دچار تکبر و یا خود بزرگ بینى شدى، به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر که تو را از آن سرکشى نجات مى دهد و تندروى تو را فرو مى نشاند و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلى باز مى گرداند."
دوم شهریور هر سال آغاز هفته دولت است که روز پایانى آن سالروز شهادت محمد على رجایى؛ رئِس جمهور و محمد جواد باهنر؛ نخست وزیر وقت ایران در سال 1360 است.
شهیدان رجایى و باهنر تشکیل دهندگان نخستین دولت ایران پس از یکدست شدن جمهورى اسلامى ایران که پس از خروج دولتمردان عصر حکومت موقت و دولت ابوالحسن بنى صدر استقرار یافت. از این جهت دولت رجایى و باهنر آغاز عصر تازه جمهورى اسلامى بشمار میرود و شهادت آنها ضایعه اى است که دولت و مردم ایران هر سال به یاد آن در سوگ مى نشینند.
و اما هفته دولت، فرصتى است تا لختى تامل کنیم و به آن چه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده، نظر افکنیم. باید رنج و تلاش مسوولان متعهد کشور را ارج نهیم، خدمت هاى نادیدنى دولت مردان خدمتگزار و صاحب منصبان درد آشنا را سپاس گوییم و به همه تلاش گران و زحمت کشان نظام جمهورى اسلامى خسته نباشید بگوییم.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
بزرگداشت ابوعلی سينا و روز پزشک
روز اول شهريورماه ، به پاس بزرگداشت ابوعلی سينا ستاره پرفروغ عرصه طب در ايران ، روز پزشک ناميده شده است.
در دنياي امروز كمتر ملتي است كه به مفاخر گذشته خود توجه نكند زيرا يكي از علايم حيات و زنده بودن ملت ها ملتفت بودن و توجه داشتن به مفاخر گذشته فلسفي، علمي، فرهنگي، ادبي، سياسي، اجتماعي و ملي آن هاست كه اين گذشتگان با وجود گذشت روزگار و سير زمان و وقوع حوادث نا گوار با هزاران خون دل براي اينده گان خود به ميراث گذ اشتهاند كه بايد آن را گرامي و عزيز داشت و بارور ساخت.
شيخ الرئيس نواسه علي سينا، معروف به ابن سينا . به قولي در ماه صفر سال 370 هجري قمري(مطا بق 980 ميلادي ) از پدر بلخي ايي بنام عبدالله ( از سبب وزير ماليه بودن در زمان سلطنت نوح بن منصور به بخارا مركز ماورالنهر و خراسان انزمان انتقال نموده بود) و مادر بخارايي بنام ستاره در قريه خورميثن(قريه اي ميان بلخ و بخارا)طفلي چشم به جهان گشود .كه نامش را حسين گذاشتند .
شركت در جلسات بحث از دوران كودكي ، به واسطه پدر كه از پيروان آنها بود . بوعلي را خيلي زود با مباحث و دانش هاي مختلف زمان خود آشنا ساخت . استعداد وي در فراگيري علوم ، پدر را بر آن داشت تا به توصيه استاد وي ابو عبدالله ابراهيم بن حسين ناتلي ، ابن سينا را به جز تعليم و دانش اندوزي به كار ديگري مشغول نكند . و چنين شد كه وي به دليل حافظه قوي و نبوغ خود در ابتداي جواني در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت يافت.
تا آنجا كه پادشاه بخارا ، نوح بن منصور ( 366 تا 387 هجري قمري ) به علت بيماري خود ، وي را به نزد خود خواست تا او را تداوي نمايد ابو علي ابن سينا بعد از تداوي از نوح تقاضا كرد تا به كتابخانه عظيم دربار ساماني دست يابد و از ان استفاده نمايد اين تقاضا مورد قبول نوح قرار گرفت . به اين ترتيب وي توانست با استفاده از اين كتابخانه در علوم مختلف از جمله حكمت ، منطق و رياضيات تسلط يابد ( خاندان سامانيان از مردم بلخ بودند و دين زردشتي داشتند سامان خدا از روشناسان و حاكم بلخ بود والي عربي خراسان در نصف قرن هشتم ميلادي با سامان دوست شد وسامان دين اسلام اختيار كرد از جمله نواسه هايش اسمعيل پسر احمد در سالي 892 ميلادي بعد از مرگ برادر ش نصر و گرفتن سمرقند سلسله سامانيان را بنيان گذاشت.
وي با وجود پرداختن به كار سياست در دربار منصور ، پادشاه ساماني و دستيابي مقام وزارت ابوطاهر شمس الدوله ديلمي و نيز درگير شدن با مشكلات ناشي از كشمكش امرا كه سفرهاي متعدد و حبس چند ماهه وي توسط تاج الملك ، حاكم همدان ، را به دنبال داشت . بيش از صدها جلد كتاب و تعداد بسياري رساله نگاشته كه هر يك با توجه به زمان و احوال او به رشته تحرير در آمده است . وقتي در دربار امير بود و آسايش كافي داشت و دسترسي اش به كتب ميسر بود ، به نوشتن كتاب قانون در طب و كتاب الشفا يا دائره المعارف بزرگ فلسفي خود مشغول مي شد كه اوج كمال تفكر قرون وسطي است كه بدان دست يافت و در تاريخ تفكر انساني از تحقيقات معتبر جهان بشمار ميرود .
اما در هنگام سفر فقط يادداشت ها و رساله هاي كوچك مي نوشت از ميان تاليفات ابن سينا ، شفا در فلسفه و قانون در طب شهرتي جهاني يافته است . كتاب شفا در هجده جلد در بخش هاي علوم و فلسفه ، يعني منطق ، رياضي ، طبيعيات و الاهيات نوشته شده است .
منطق شفا امروز نيز همچنان به عنوان يكي از معتبرترين كتب منطق مطرح است و طبيعيات و الاهيات آن هنوز مورد توجه علاقمندان است . كتاب قانون در طب در هفت جلد نيز كه تا قرن ها از مهمترين كتب طبي به شمار مي رفت . شامل مطالبي درباره قوانين كلي طب ، دواهاي تركيبي و غير تركيبي و امراض مختلف مي باشد . اين كتاب در قرن دوازدهم ميلادي همراه با آغاز نهضت ترجمه به زبانهاي لاتين و تا امروز به زبان هاي انگليسي ، فرانسوي و آلماني و ايراني نيز ترجمه شده است و به عنوان متن درسي طبي در پوهنتون هاي اروپايي تا سال 1650 ميلادي به عوض آثارجالينوس و موندينو در دانشگاه هايLavain و Monpellier تدريس ميشد.
ابن سينا در زمينه هاي مختلف علمي نيز اقداماتي ارزنده به عمل آورده است . او اقليدس را ترجمه كرد . رصدهاي نجومي را به عمل درآورد و در زمينه حركت ، نيرو ، فضاي بي هوا ( خلا ) ، نور ، حرارت تحقيقات ابتكاري داشت . رساله وي درباره معادن و مواد معدني تا قرن سيزدهم در اروپا مهمترين مرجع علم زمين شناسي بود .
درباره اين رساله فيگينه در كتاب دانشمندان قرون وسطي چنين آورده است : ابن سينا رساله اي دارد كه اسم لاتين آن چنين است : De Conglutineation Lagibum . در اين رساله فصلي است به نام اصل كوه ها كه بسيار جالب توجه است . در آنجا ابن سينا مي گويد : ممكن است كوه ها به دو علت به وجود آمده باشند . يكي برآمدن قشر زمين . چنان كه در زمين لرزه هاي سخت واقع مي شود و ديگر جريان آب كه براي يافتن مجرا ، سبب حفر دره ها و در عين حال سبب برجستگي زمين مي شود . زيرا بعضي از زمين ها نرم هستند و بعضي سخت . آب و باد قسمتي را مي برند و قسمتي را باقي مي گذارند. اين است علت برخي از برجستگي هاي زمين.
ابن سينا خرد مبتني بر منطق داشت و به تقدم عالم معتقد بود و مي گفت ( وجود خداوند بر جهان تقدم ذاتي دارد نه زماني) او به موجوديت جن وزنده شدن بعد از مرگ معتقد نبود .....سينا ميگفت افعال و حوادث مستقيما از خدا بوجود نمي ايد بلكه در نتيجه عمل غايي داخلي تكامل ميابد . سينا كو شش زياد كرد تا نظريات فلسفي خود را با عقايد عامه مسلمانان توافق دهد سينا همه قضايا را تنها به روش عقلي و كاملا مستقل از قران مورد بحث قرار ميداد از اين سبب بود كه تا قرن ها از طرف خلافت ها و هيت هاي حاكم ارتجاعي اورا مظهر كفر و الحاد ميدانستند و سوزاندن كتابهايش از سياستهاي متداول طي چند قرن در كشور هاي اسلامي منطقه بود زمانيكه اورا كافر و ملحد خواندند او گفت:
"كفري چو مني گزاف و آسان نبود
محكم تر از ايمان من ايمان نبود
در دهر چو من يكي و آن هم كافر
پس در همه دهر يك مسلمان نبود"
او به واسطه عقل منطقي و نظام يافته خود حتي در طب نيز تلاش داشت تداوي را تا سرحد امكان تابع قواعد رياضي سازد . تسلط بر فلسفه را كمال براي يك دانشمند مي دانست . وي براي آگاهي از انديشه هاي ارسطو و درك دقيق آن ، آن گونه كه خود در شرح احوالش نوشته است ، 40 بار كتاب علم الهي و يا مابعدالطبيعه(متا فيزيك ) ارسطو را خواند و به حكم تصادف با استفاده از كتاب كه ابونصر فارابي كه درباره اغراض ما بعد الطبيعه نوشته بود ، به معاني آن راه يافت .
ابن سينا در دوران عمر خود از لحاظ عقايد فلسفي دو دوره مهم را طي كرد . اول دوره اي كه مصروف مطالعه اي فلسفه .عقايد و علوم مشاهي (ارسطو يي )بود و دوم دوره اي كه از آن عقايد عدول كرد و به قول خودش طرفدار حكمت مشرقين و پيرو فلسفه اشراق شد با مرگ سينا تقريبا دوران فلسفه در مشرق به سر رسيد روجر بيكن اورا بزرگترين استاد فلسفه بعد از ارسطو لقب داده اند (فلسفه ابن سينا فلسفه مشاهي و متاثر از فلسفه نوع افلا طوني ودين اسلام است وي كوشيده است كه فلسفه را با دين اسلام توفيق دهد معذالك جمع اورا كافر وملحد خوانده اند اگر چه او و ابن رشد هر دو از پيروان ارسطو بودند اما شيخ الريس كمتر از ابن رشد تابع اصيل يونان بودند .
ابن سينا قبل از ابن رشد بين فلسفه و احكام شريعت شكافي به وجود آورد و اولين كسي است كه در اسلام كتب جامع و منظم در فلسفه نوشته است و كتاب الشفا او در حكم دايره المعارف فلسفي است تاريخ اجتماعي ايران ج هشتم ) .وي به پشتوانه تلاش يك صد ساله اي كه پيش از او از سوي كساني همچون رازي و فارابي براي شكل گيري فلسفه صورت گرفته بود ، موفق شد نظام فلسفي منسجمي را ارائه دهد . با توجه به اين كه پيش از او مقدمات اين كار فراهم شده بود ، كار و وظيفه ابن سينا اين بود كه مشكلات و پيچيدگي ها را كشف و حل كند و آنها را به نحوي مظبوط و موجز شرح نمايد . فروع جزئي را به تصول شامل ارتباط دهد و اطراف آن را به هم بياورد .
ابن سينا با ارائه نظر خود در مورد نحوه ارتباط و نسبت بين مفاهيم كلي مثل انسان ، فضيلت و جزئيات حقيقي به يكي از پرسشهاي علماي قرون وسطي كه مدت هاي طولاني ذهن آنها را به خود مشغول كرده بود پاسخ داد .
تاثير آراي فلسفي ابن سينا ، همچون آموزه هاي طبي او ، بر علاوه قلمرو اسلامي ، در اروپا نيز امري قطعي است . آلبرتوس ماگنوس ، دانشمند آلماني فرقه دومينيكي (1200 تا 1280 ميلادي ) نخستين كسي بود كه در غرب تفسير و شرح جامعي بر فلسفه ارسطو نوشت.
به همين دليل اغلب او را پايه گذار اصلي ارسطوگرايي مسيحي مي دانند.وي كه جهان مسيحيت را با سنت ارسطويي الفت داد ، در شناخت آثار ارسطو سخت به ابن سينا متكي و معتقد بود. همچنين فلسفه ما بعد الطبيعه ابن سينا ، خلاصه مطالبي است كه متفكران لاتيني دو قرن بعد از او بدان رسيدند در قرن پنجم هجري به وسيله پيشوايان مذهب و پيروان خانقاه مبارزه گسترده و شديد عليه علم و حكمت و مخصوصا فلسفه اغاز شد و در مدارس و مكاتب اهل علم تدريس هر گونه علم .فلسفه و حكمت را حذف كردند و جاي انرا به تفسير قران.احاديث. و اصول فقه واگذار كردند .
علما مورد تكفير اربابان مذهب قرار گرفت از جمله كسانيكه كه با تمام قوا بر ضد فلسفه و علم طغيان كرد حجته اسلام غزالي(450 الي 505هجري) بود كه عمري فلسفه را اموخت و به علت ياس وحيرت و واهمه عجيبي كه به او دست داد از مدرسه به خانقاه رفت و دامن عرفان را محكم گرفت و از جمله دشمنان سر سخت فلسفه .علم و حكمت گرديد.
غزالي در تهافت الفلا سفه (فارابي) و سينا را رد ميكند و ميگويد(علي التحقيق انها را ظلماتي فوق ظلمات فرا گرفته است) در المنقذ من الضلال متذكر شده است كه اين دو فيلسوف در بيست مورد در موضوع الهيات اشتباه كرده اند .در سه مورد مستوجب تكفير و در هفده مورد مستوجب تبعيد اند) و سه مورد كه انها را از اسلام جدا ميسازد و مورد تكفير قرار ميگيرند مينويسد: (1- معتقد بودن انها بر اينكه خداوند حاكم بر كليات است نه جزييات . 2- اعتقاد شان به تقدم عالم. 3- اينكه اجساد حشر ندازد ثواب و گناه مربوط روح است نه جسم .)
تعرض به سينا بدينجا پايان نمپذيرد بعضي از دانشمندان كوته استين در قرون بعدي نيز به او تاخته اند از جمله عثمان بن عبدالرحمن موسوم به ابن صلاح (643) سينا را مرتد و بي دين شمرده و او را از جمله علماي خارج مذهب دانسته و خواندن كتاب هاي سينا را براي مسلمانان جايز نمي شمارد و گناه كبيره ميداندو سينا را شيطاني از شياطين لقب داده است) غافل از اينكه او خودش شيطان بزرگ بود .
هر قدر از قرن وسطي دور تر ميشويم و هر قدر رايره نفوذ دين بيشتر ميشود اين اعتراظات بيشتر و شديد تر ميشود علت هم معلوم است زيرا منطق و نحوه استنتاج سينا با مبادي ظاهر بينان دين كه پايه اش بر تعصب نهاده شده سازگار نيست مخصوصا كه با هجوم تركان عثماني دين زا با خرافات . اساطير وفانتزي ها اميخته ساختند و توده هاي كشور هاي اسلامي را در جهل و خرافه نگهداشتن تا هيت هايي حاكم بتواند براحتي حاكميت نمايند و تنها دشمني كه دز مقابل هر گونه جهل و خرافه ايستادگي ميكند علم و معرفت است بنا اين مخالفت ها متدينين ظاهر نما با اشاعه فلسفه و حكمت امري طبعيي بشمارميرود.
ابوعلي سينا در سال 428 هجري قمري ، زماني كه تنها 58 سال داشت ، در حالي رخت از جهان بربست كه با اداي دين خود به دانش بشري ، نامي به صلابت تمدن خراساني از خود به جاي گذاشت اما دريغ ودرد كه امروز اين صلابت تمدن خراساني دارد كه آهسته آهسته به باد فراموشي سپرده شود.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها:
پیام رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور به مناسبت روز صنعت دفاعی
طی 37 سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد، صنایع دفاعی کشور به منزله سکاندار پایداری کشور و نماد تحریمشکنی و تقویت روزافزون توان دفاعی و بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران بیش از هر چیز در معرض هجمه ها قرار گرفت اما با این وجود صنعتگران دفاعی و متخصصان کشورمان مردانه در برابر این سودجوییها مقاومت کرده و حماسه آفریدند.
عرصه صنعت دفاعی کشور با بهرهگیری از استعداد و خلاقیتهای اندیشمندان و متخصصین کشور در حالی اوج شکوفایی و پویایی را تجربه می کنند که تحریم و تهدیدهای ایادی استکبار جهانی، نه تنها خللی در عزم پولادین رادمردان این صنعت ایجاد نکرده، بلکه با نگاه به افق و چشم انداز در حوزه فناوری دفاعی با هدفِ قرار گرفتن در بین کشورهای پیشرفته دنیا، گامهای بلند و اراده راسخ کارکنان ساعی و ولایتمدار، صنعت دفاعی کشور را مستحکم تر کرده و به نقطهای نائل شده که این عرصه را به نمایشگاهی از عظمت، پویایی، چابکی، ورزیدگی و توانایی برای رفع نیازهای نیروهای مسلح مبدل ساخته است.
تجارب گرانسنگ دوران دفاع مقدس بعنوان سرمایه ای عظیم و رصد مستمر تحولات فناورانه و پایش هوشمندانه تغییرات و تحولات امنیتی کشور صنایع دفاعی را قادر ساخته اند تا جهت تأمین اهداف و منافع کشور،تمامی نیازهای نیروهای مسلح در پاسخ به تهدیدات ناهم طراز را در فرآیند کامل ایده تا محصول تولید نماید.
به پاس این مجاهدتها و تلاشهای خالصانه بود که با تصویب فرماندهی معظم کل قوا، روز 31 مرداد به نام روز صنعت دفاعی کشور نامگذاری شد؛ تلاشگران عرصه دفاعی کشور این لطف فرماندهی معظم کل قوا را همچون نشان افتخاری بر سینه خود گرامی داشته و در این روز به پاس عنایت رهبر معظم انقلاب و ملت ایران سجده شکر به درگاه خداوند به جای آورده و در سال "همدلی و همزبانی دولت و ملت" ضمن تجدید میثاق با آرمان های امام راحل و شهدای تاریخ انقلاب، با رهبر و ملت خود پیمان می بندند عزم و اراده و تلاش خود در راه ادامه خودکفایی و دستیابی به دستاوردهای گرانسنگ جدید در حوزه های مختلف را تحت توجهات حضرت ولی عصر (عج) مضاعف کرده، با تأسی به آیه شریفه "واعدوالهم ما استطعتم من قوه" با تأکید بر ارتقای توانمندیهای دفاعی و قدرت بازدارندگی به منظور دفاع از حاکمیت، تمامیت ارضی، منافع و امنیت ملی و مقابله مؤثر با تهدیدهای خارجی و همچنین ایجاد توازن منطقهای نقشه راه حرکت صنعت دفاعی کشور را تا رسیدن به سرمنزل مقصود ترسیم نمایند.
موضوعات مرتبط: تقویم ، ،
برچسبها: